کتاب «یک انسان یک حیوان» اثر «ژروم فراری»، ترجمهی «بهمن یغمایی» و «محمد هادی خلیل نژادی» است. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «ماگالی میتوانست از اینکه در چشمهای آن مرد این چنین خواستنی باقی بماند لذت ببرد. مهارت و ناتوانی او را ارزیابی کند، اما سرانجام آن مرد چگونه میتوانست ماگالی را سرگرم و خوشحال کند. ماگالی فقط چند ساعت او را دیده و با او آشنا شده بود. شاید در نهایت شکست میخورد، اما نامه تو امید را مانند زهری قطره قطره در وجودش ریخت، زندگیاش را آمیزهای از خشم و تردید میدید که او را فلج کرده است، به گونهای که نمیتوانست از آن هیچ لذتی ببرد، قادر نبود از خودش گله و شکایت کند. هنگامی که به فکر شکایت از خود میافتاد، واقعیات ملموسی مانند سلامتی، فیش حقوقی، جوانی و آپارتمانش که بسیار مجهز و زیبا تزیین شده بود و نیز عشق پدرش او را منصرف میکرد و نمیگذاشت به واقعیات بدبختیهایش فکر کند. روزگار چیز بهتری به او نمیداد تا آن را جایگزین کند. واقعیات روزمره معنای واقعی فلاکت را به او میآموخت و یاد میداد که چگونه از آن لذت ببرد و یا نفرت داشته باشد.» این کتاب را نشر «چشمه» منتشر کرده است.

دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...

بدون دیدگاه