ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

www.bookboon.com

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبه‌راه است نوشته رومن گاری سمیه نوروزی

خرید و دانلود

مشخصات کتاب کتاب اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبه‌راه است نوشته رومن گاری سمیه نوروزی نوشته رومن گاری

  • ناشر: نشر چشمه
  • تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۰۱/۱۵
  • شابک

    : 978-600-229-481-4

  • زبان : فارسی
  • حجم فایل: 0.53 مگابایت
  • تعداد صفحات: ۷۹ صفحه

توضیحاتی درباره کتاب کتاب اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبه‌راه است نوشته رومن گاری سمیه نوروزی نوشته رومن گاری

درباره کتاب

یک روز که خورشید با زور و زحمت بالا آمده بود و شوننباوم داشت می‌رفت سمتِ لاپاس، خورد به یکی از این گله‌ها که تماشایش همیشه لبخندی دوستانه روی صورتش می‌انداخت. قدم­هاش را کمی یواش‌تر برداشت و دستش را دراز کرد تا همین‌طور که رد می‌شود، دستی بکشد به سر‌و‌روی یکی‌شان. با این‌که توی آلمان پُر است از سگ و گربه، تا‌به‌حال هیچ­وقت دست روی سرِ هیچ‌کدام نکشیده بود. هیچ­وقت به صدای هیچ­یک از پرنده­هایی که توی آلمان آواز می‌خواندند، گوش نداده بود. مطمئناً به خاطر حضورش در اردوگاه‌های مرگ کم‌وبیش با آلمانی­ها با احتیاط برخورد می­کرد. اما وقتی داشت به پهلوی حیوان دست می­کشید، نگاهش روی چهره­ی سرخ‌پوستی که کنارشان راه می‌رفت، خشک شد. مرد پابرهنه و تندتند قدم برمی‌داشت، عصایی گرفته بود دستش و در برخوردِ اول اصلاً توجهِ شوننباوم را جلب نکرد: نگاهِ سرسری‌اش کم مانده بود برای همیشه دست از این قیافه بردارد؛ صورتی زردنبو، استخوانی، با چهره­ای فرسوده و سنگلاخی که گویا محصول قرن‌ها فلاکت جسمی بود. اما یک چیز آشنا، حسی که انگار قبلاً دیده این چهره را، چیزی به وحشتناکیِ کابوس، یک­هو تهِ دل شوننباوم تکان خورد و در‌حالی‌که حافظه­اش هنوز نمی‌خواست کمکش کند، هیجانی بی­نهایت وجودش را گرفت. این دهانِ بی‌دندان، این چشم­های درشتِ قهوه‌ای و مهربان که مثل زخمی ماندگار باز می‌شدند رو به جهان، این بینی غمگین و حتا این حالتِ طعنه‌ی همیشگیِ نیمچه تردید، نیمچه اتهام که موج می‌خورد توی صورتِ مردی که کنار لاماش راه می‌رفت، یکی­یکی هوار می­شد روی سر خیاط، در‌عین‌حالی که دیگر پشتش را به او کرده بود. یکهو فریادِ نصف‌ونیمه‌ای کشید و سرش را برگرداند و داد زد «گلوکمان! تو کجا این­جا کجا؟»


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

خرید کتاب از گوگل

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

رفتن به نوار ابزار