
معرفی کتاب ریش آبی :
این اثر روایتی تازه از یک افسانه قدیمی شرقی است. داستان فلکلوریک ریش آبی که درباره یک اشرافزاده است. مردی که همه زنهایش به شکلی عجیب و باورنکردنی ناپدید میشوند تا این که زن تازه او که اجازه دارد به جز یک اتاق در تمام قلعه رفت و آمد کند از راز زنان قبلی سردر میآورد.
املی نوتوم داستانش را از این افسانه اقتباس کرده است. داستان او در شهر پاریس کنونی میگذرد. اشرافزاده جوان اسپانیایی در قصر دن المیریو زندگی میکند. قصری عجیب که مسافران زن ان پس از مدتی نادید میشوند. او یک اگهی وسوسه انگیز به روزنامه میدهد و تقاضای همخانه میکند. ساتورنین که دختری بلژیکی و معلم تاریخ هنر است برای اجاره اتاق به قصر مرموز دن المیریو میرود. او با اشرافزاده جوان همخانه میشود و بعد از مدتی پی به راز خانه میبرد و تصمیم میگیرد که راز را فاش کند و از ماجرا سردربیاورد.
آنچه در بخشی از کتاب ریش آبی می خوانیم :
دو ساعت بعد، منشی صاحبخانه ساتورنین را به دفتر کار راهنمایی کرد. یک دفتر کار عظیم که پر بود از گلهای خشک کرده. مردی که خودش را صاحبخانه معرفی میکرد دستش را جلو آورد تا با ساتورنین دست بدهد. مردی با افسردگی عمیق، نگاهی خاموش، و صدایی خسته. اینها نخستین چیزهایی بود که ساتورنین بعد از دست دادن با صاحبخانهٔ اریستوکرات نسبت به او احساس کرد.
ــ سلام خانم. من دُن المیریو نیبال ای میلکار هستم و ۴۴ سال دارم.
ــ نام من ساتورنین پوییسان است. ۲۵ سال دارم و در مدرسهٔ لوور، معلم ذخیره هستم.
ساتورنین این موضوع را با افتخار بیان کرد. چنین سمتی برای یک بلژیکی در سن و سال او، حتی به صورت موقت، غیرقابلتصور بود.
ــ اتاق مال شماست.
مرد صاحبخانه این را با لحنی تأییدآمیز ادا کرد. ساتورنین مبهوت به دُن المیریو نگاه کرد و گفت:
ــ شما همهٔ داوطلبان قبل از مرا رد کردید، حالا چطور این قدر سریع به من جواب مثبت دادید؟ کارم در مدرسهٔ لوور برایتان جالب بود؟
صاحبخانه با بیتفاوتی پاسخ داد:
ــ هر طور دوست دارید فکر کنید. بفرمایید اتاق را نشانتان بدهم.
ساتورنین پشت سر دُن المیریو بهراه افتاد. از چند اتاق پذیرایی بزرگ و تودر تو گذشتند تا به یک اتاق بزرگ و مجلل رسیدند. حمام اتاق انگار تازه نوسازی شده بود. هیچوقت به مخیلهٔ ساتورنین هم خطور نمیکرد که چنین اتاق شیکی را اجاره کند.
بعد از اتاق نوبت آشپزخانه بود. دُن المیریو او را به آشپزخانهای راهنمایی کرد که با یک راهرو به اتاق ساتورنین متصل میشد. آشپزخانه بزرگ و مدرن بود. مرد صاحبخانه یخچالی را در گوشهٔ آشپزخانه نشان داد و گفت:
ــ دوست ندارم بدانم دیگران چه میخورند. یخچال شما جداست.
ساتورنین با تعجب پرسید:
ــ شما خودتان آشپزی میکنید؟
ــ البته. آشپزی هم هنراست و هم قدرت. امکان ندارد خودم را تحت قدرت دیگری قرار بدهم. خوشحال میشوم اگر مایل باشید در صرف غذایی که میپزم با من شریک شوید اما برعکسش اتفاق نخواهد افتاد.
بازدید خانه، جلو دری سیاه رنگ به پایان رسید.
ــ این درِ تاریکخانهٔ من است. عکسهایم را اینجا چاپ میکنم. در اتاق را هیچوقت قفل نمیکنم، محض اعتماد؛ اما ورود به این اتاق ممنوع است. اگر وارد این اتاق بشوید من متوجه میشوم و برایتان دردسر خواهد شد.
مشخصات کتاب ریش آبی :
نویسنده : املی نوتوم
مترجم : ویدا سامعی
انتشارات : نشر نو
تعداد صفحات : 136 صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...

بدون دیدگاه