کتاب سور بز اثر ماریو بارگاس یوسا / ترجمه ی عبدالله کوثری
رمان سور بز اثر ماریو بارگاس یوسا، یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. یوسا که نویسنده کتابهای بزرگی مانند: سور بز – جنگ آخرالزمان – سالهای سگی – گفتگو در کاتدرال و… است، در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. موسسه نوبل در وصف آثار او چنین نوشته است:
برای نمایش ساختار قدرت و تصویرهای بُرّنده از مقاومتها، شورشها و شکستهای فردی.
سور بز یکی از بهترینهای رمانهای یوسا است که خود او درباره آن میگوید: «فکر نوشتن این رمان از سال ۱۹۷۵ در سرم بود و شش سال قبل نوشتنش را شروع کردم. اما زمانی دراز در این فکر بودم و هرچه را که درباره تروخیو، درباره سی و یک سال حکومت او بر جمهوری دومینیکن پیدا میکردم میخواندم. به دومینیکن رفتم و بایگانیها را بررسی کردم. بخصوص روزنامهها و مجلههای آن دوران را – اینها منابع بسیار خوبی بودند. به راستی باورنکردنی بود که مردم دومینیکن در آن ایام چه نوع روزنامههایی میخواندند. همچنین با خیلی از افراد گفتگو کردم.»
جملاتی از متن کتاب سور بز
مرض هرچه سختتر، درمانش هم سختتر! (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۱۴)
تو، اورانیا، سر در نمیآری، هرچند خیلی چیزها از آن دوران فهمیدهای. در آغاز بعضی از چیزها رخنهناپذیر بهنظر میآمد، اما بعد از خواندن، گوش دادن، تحقیق کردن، فکر کردن بالاخره توانستی سر دربیاوری که چطور میلیونها آدم، له شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خود کرده بهتوحش بهزور تلقین و انزوا، محروم از اراده آزاد و حتی از کنجکاوی، بهسبب ترس و عادت بهبردگی و چاپلوسی، قادر بودند تروخیو را پرستش کنند. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۸۹)
تروخیو بعد از مکث کوتاهی گفت: «من وقتی باید بکشم دستم نمیلرزد. گاهی اوقات حکومت کردن وادارت میکند دستت را بهخون آلوده کنی. من خیلی اوقات برای این مملکت دستم را آلوده کردهام. اما آدم باشرفی هستم. قدر آدمهای وفادار را میدانم، نمیدهم بکشندشان.» (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۱۴۴)
یعنی میشد که جمهوری دومینیکن بالاخره یک کشور عادی بشود، مملکتی با مطبوعات آزاد، حکومت منتخب مردم، و دستگاه عدالتی که واقعا لایق این اسم باشد؟ آنتونیو آهی کشید، برای رسیدن بهاین آرزو کلی جان کنده بود و هنوز نمیتوانست بهخودش امید بدهد. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۱۵۱)
تنها راه رهایی از این جباریت کشتن جبار است. بقیه کارها بیفایده است. میبایست کسی را نابود میکردی که تمام رشتههای این تار عنکبوت هولانگیز بهاو ختم میشد. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۲۱۰)
باور نمیکردم که او بهدوست قدیمی خودش نارو بزند. خب دیگر، سیاست یعنی همین، آدم روی جنازه دیگران جلو میرود. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۳۱۶)
بدترین چیز آشکار کردن ناامیدی جلو زیردستهاست. با دل خونین باید لب خندان داشته باشی. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۳۱۷)
چشم کابرال بهکلامی از تاگور افتاد که در قابی چهارگوش و کوچک در فاصله قفسهها بهدیوار کوبیده بودند: «کتاب وقتی باز است ذهنی است که حرف میزند، وقتی بسته است دوستی است بهانتظار، وقتی فراموش میشود جانی است که میبخشاید، وقتی نابود شود، دلی است که میگرید.» (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۳۲۴)
برای آن که نگذارند بخوابد پلکهایش را با نوار چسب به ابروهاش چسبانده بودند. وقتی بهرغم باز بودن چشمهاش بهحال نیمهبیهوشی میافتاد با چماق بیسبال بهجانش میافتادند. بارها موادی غیرخوارکی را توی دهانش تپاندند، گاه متوجه میشد که آنچه بهخوردش میدهند مدفوع است و بالا میآورد. اما بعد از مدتی چنان سریع بهموجودی غیرانسان بدل شد که هرچه را بهدهانش میکردند فرو میداد. در مراحل اول که شکنجه با برق بود، رامفیس ازش بازجویی میکرد. یکسر پرسشی مشابه را تکرار میکرد تا ببیند بهتناقضگویی میافتد یا نه. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۵۱۲)
این هم آن خانه مشهور، در کیلومتر نه، دورتادورش دیوار بتونی بلند. از باغی گذشتند و او ملک ییلاقی آبادی را دید با یک خانه اربابی قدیمی و در دو طرفش چند بنای ساده روستایی. از فولکس واگن بیرونش کشیدند. از راهروی تاریکی گذشت که هر دو طرفش سلولهایی بود پر از مردان عریان، و بعد از پلههایی طولانی پایین بردندش. از بوی تند مدفوع و استفراغ و گوشت سوخته چیزی نمانده بود از حال برود. بهیاد جهنم افتاد. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۵۱۸)
حقناشناسی مردم از همان زمان خیانت یهودا به مسیح ثابت شده بود. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۵۴۸)
سیاستمدار واقعی را وقت بحران میشناسند. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۵۸۰)
شعری از پابلو نرودا خواند. سرش را بیخ گوشم گذشته بود، لبهاش و سبیل کوچکش بهلاله گوشم بهموهایم میسایید. «سکوتت را دوست دارم، چنان که گویی تو اینجا نیستی، چنان که گویی چشمانت پریدهاند و رفتهاند، چنان که گویی بوسهای دهانت را بسته است.» وقتی به کلمه «دهان» رسید دستی بهصورتم کشید و لبهایم را بوسید. (کتاب سور بز اثر یوسا – صفحه ۶۰۶)
مشخصات کتاب
- عنوان: سور بز
- نویسنده: ماریو بارگاس یوسا
- ترجمه: عبدالله کوثری
- انتشارات: علم
- تعداد صفحات: ۶۲۳
- قیمت چاپ چهارم: ۴۵۰۰۰ تومان
- جلد گالینگور
- دانلود رایگان کتاب سور بز اثر ماریو بارگاس یوسا ترجمه عبدالله کوثری
- خرید pdf سور بز ماریو بارگاس یوسا
- فایل پی دی اف سور بز اثر ماریو بارگاس یوسا
- جایزه نوبل ادبیات 2010
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه