دانلود رایگان نسخه پی دی اف کتاب در جستجوی نان
کتاب در جستجوی نان یک خودزندگینامه است. خود زندگی نامه کتابی است که توسط خود فرد نوشته میشود. در این سبک از نگارش، احساسات و خاطرات نویسنده نقش کمرنگی در کتاب دارد. در مقابل، نویسنده بر زندگی، سرگذشت، بالا و پایینهای زندگی خود تاکید میکند. خود زندگینامه راهی برای بیان ظلم، رنج و مبارزات نویسندگان با حکومت و سیستمهای فاسد است.
کتاب در جستجوی نان از ترجمهی فرانسوی به فارسی برگردانده شده است. ماکسی گورکی زندگی پرفراز و نشیب خود را در یک یک سهگانه با نامهای «دوران کودکی»، «در جستجوی نان» و «دانشکدههای من» شرح داده است. داستان در جستجوی نان از زمانی آغاز میشود که او به عنوان یک پادو در مغازهی کفش فروشی کار میکرده است. گورکی از فقر به ستوه آمده بود، خوشبختی را در کلمات و دانش جستجو میکرد به همین علت تصمیم گرفت آخرین شانس خود برای ادامهی تحصیلات امتحان کند. او که همراه با مادربزرگش زندگی میکند، او را بزرگترین معلم خود میداند و بارها مورد ستایش قرار میدهد. او این کتاب خواندنی را در 23 فصل به نگارش درآورده است. ماکسیم گورکی نویسنده و قهرمان تهیدستان است. او برای آنکه به هویت کنونی خود دست پیدا کند ماجراهای زیادی را پشت سر گذاشته است و برای بیداری ملت روسیه تاوان زیادی پرداخته است.
یکی از ویژگیهای مهم آثار گورکی قدرت تصویرسازی او به وسیلهی کلمات است. او با کلمات جادو میکند به همین علت است که آثار او هم ردیف ماندگارترین کتابهای جهان قرار گرفته است. نگاه عمیق او به زندگی همواره الهام بخش بسیاری از هنرمندان و نویسندگان بوده است.
دربارهی ماکسی گورکی نویسندهی کتاب در جستجوی نان
ماکسیم گورکی نام ادبی الکسی ماکسیموویچ ، نویسندهی روس و بنیانگذار ادبیات سوسیالیست واقعگرایانه در دورهی کلاسیک است. پس از جنگ جهانی دوم، مکتب سوسیالیست همزمان با شکلگیری انقلابهای کارگری به حکومتهای کشورهای کمونیستی پا گذاشت. این مکتب به زندگی مردم نیازمند و کارگر توجه زیادی دارد مشکلات طبقاتی را بیان میکند و فعالیتهای مدنی را حق معترضان میداند.
ماکسیم گورکی قبل از آنکه نویسندهای بهنام شود، چندین شغل عوض کرد که همهی آنها سِمتهای دولتی در امپراطوری روسیه بودند. این تجربیات تاثیر زیادی روی افکار او برای نوشتن کتابهایش گذاشت. او در آن زمان تنها نویسندهای بود که به افراد پاییندست جامعه اهمیت میداد و از حقوق آنها دفاع میکرد. همچنین گورکی بسیار تلاش کرد روند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روسیه را تغییر دهد. او معتقد بود شخصیتهای آثارش ذاتا انسانهای فهمیده و آگاهی هستند که اوضاع بد جامعه و تحقیرها، آنها را به زانو درآورده است. او بر پایهی همین اعتقادات بارها با حکومت تزار مخالفت کرد، چندین بار دستگیر شد، به زندان رفت ولی دست از مبارزات سیاسی برنداشت.
ماکسیم گورکی در طول فعالیت ادبیاش،کتابهای مهم و تاثیرگذاری نوشت. یکی از این نوشتهها، رمان «در اعماق» است که از جهاتی به کتاب مادر شباهت دارد و در آن زندگی افراد فقیر و ناتوان را ترسیم کرده است. از آثار دیگر گورکی میتوان به کتابهای «بیست و شش مرد و یک دختر»، «آواز طوفانی مرغان» و «دوران کودکی من و کودکان خورشید» است. او تاکنون پنج بار نامزد دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد ولی هرگز آن را دریافت نکرد.
بریده ای از کتاب در جستجوی نان
برادرم کلیا؛ یواش یواش خاموش میشد. مثل ستارهای که با رسیدن خورشید میمیرد. من، مادربزرگ و او دریک انبار روی بستهای چوب، پوشیده از لباسهای ژنده میخوابیدیم. آن طرف ما، پشت یک تیغه وارفته چوبی، مرغدان صاحبخانه قرار داشت. شبها، از قدقد یکنواخت مرغها و صدای به هم خوردن بالهایشان نمیتوانستیم خوابید و صبحها خروس عظیمالجثه و زرینی با آوای موجی خود بیدارمان میکرد.
مادربزرگم، خوابآلود، زمزمه میکرد:
طاعون بزندت حیوون.
من قادر به خفتن نبودم. از شکاف تیغه چوبی آفتاب به بالینم میآمد. گرد و غبار سیمین در هوا میچرخید و مرا به یاد رنگ کلمات در افسانههای عتیق میانداخت. زیر بستههای چوب موشها بهآرامی میدویدند. حشراتی سرخ رنگ که روی بالهایشان لکههای سیاهی دیده میشد تند و تند جا عوض مینمودند. گاهی و تنها برای فرار از بوی مرغدان، انبار را ترک میگفتم و به پشتبام میرفتم. از آنجا نگاهم به خانه همسایه فرو میرفت و من میتوانستم به میل خود مردمی را که از خواب برمیخاستند تماشا کنم. مردمی که هنوز خواب شبانه بر بدنشان چسبیده بود» کوفته. تنبل و سنگین به نظر میرسیدند.
پیرهن فلفل نمکی فورمانف قایقران جلو پنجره قرار میگیرد. او مانند خوک بدخلقی میغرد و با چشمان پیه گرفته خود به آسمان مینگرد. پدربزرگم به میان حیاط میجهد. با آب جاری زیر چشمه سروصورت خود را میشوید. کلفت صاحبخانه با بینی برگشته خود به خفاش میماند و از باب او به کبوتری شبیه است. شاید عجیب به نظر بیاید اما من هر کسی را میبینم به باد یک حیوان» یک پرنده پا یک درنده میافتم.
یک صبح لطیف با هزاران آتش رنگهای خود نورافشانی میکند. اما من غمگینم. دلم میخواست به ده میرفتم. لااقل به نقطهای میرفتم که تنها باشم. صبح ملایمی است. باید روز خوبی باشد اما من یقین دارم که آدمها این خوشی را بر من سیاه خواهند کرد. شبی، روی پشتبام دراز کشیده بودم، صدای آرام مادربزرگم را شنیدم. با سر اشاره به رختخواب او میکرد و گفت:
کلیا مرده است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب در جستجوی نان اثر ماکسی گورکی بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی سرگذشت نامه و داستان زندگی نویسندگان روسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه