ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز رمان خارجی جنگی که نجاتم داد

pdf کتاب جنگی که نجاتم داد اثر کیمبرلی بروبیکر بردلی

جنگی که نجاتم داد
جنگی که نجاتم داد

بریده ای از کتاب جنگی که نجاتم داد

« آدا! از کنار پنجره بیا این ور! » صدای مامان با فریاد همراه بود. دستش محکم بازویم را چنگ زد و مرا به شدت کشید. از روی صندلی ام سر خوردم و محکم افتادم زمین. 
« فقط می خواستم به استفان وایت سلام کنم. » خودم هم خیلی خوب می دانستم که نباید جوابش را بدهم، ولی گاهی وقت ها زبانم سریع تر از مخم کار می کند. آن تابستان جنگجو شده بودم. 
مامان سیلی ای خواباند زیر گوشم. سیلی اش خیلی محکم بود، آن قدر که سرم به طرف پایه های صندلی پرت شد و چشمم لحظه ای سیاهی رفت. مامان گفت: « حق نداری با کسی حرف بزنی. اون قدر دل رحمم که می ذارم از پنجره بیرونو نیگا کنی، اما حتی اگه ببینم داری سرک می کشی بیرون پنجره رو می بندم، چه برسه به اینکه بخوای با یکی حرف بزنی! » 
زیر لب گفتم: « جیمی بیرونه. » 
مامان گفت: « چرا نباشه؟ مثل تو که افلیج نیست. » 
دهانم را بستم تا چیزی نگویم. سرم را تکان دادم تا فکرش هم از ذهنم بیرون برود. بعد یک دفعه لکه های خون را روی زمین دیدم. ای وای خدایا! ظاهراً بعدازظهر همه شان را درست پاک نکرده ام. اگر مامان می دید، خیلی زود دودوتا چهارتا می کرد و قضیه را می فهمید. خودم را به سمت لکه هل دادم و رویش نشستم و پای معیوبم را زیر خودم جمع کردم. 
مامان گفت: « بهتره زودتر چای منو درست کنی. یه کم دیگه می رم سر کار. » این را گفت و لب تخت نشست و شروع کرد به درآوردن جوراب هایش. دو تا پای سالمش جلو صورتم تکان می خوردند. 
« چشم مامان. » صندلی دم پنجره ام را هل دادم تا لکه خون را بپوشاند. در طول اتاق خزیدم و حواسم بود که زخم دلمه بسته پای لنگم را از تیررس چشم مامان دور نگه دارم. خودم را از صندلی دوممان بالا کشیدم، گاز را روشن کردم و کتری را گذاشتم روی آن. 
مامان گفت: « کمی هم نون و کره برام بیار. یه کمم برای برادرت بیار.» خندید و ادامه داد: « اگه چیزی باقی موند، می تونی از پنجره بندازی بیرون، ببینی این استفان وایت از غذات خوشش می آد یا نه. نظرت چیه؟ » 

مشخصات فنی

  • نویسنده/نویسندگان: کیمبرلی بروبیکر بردلی
  • مترجم: مرضیه ورشوساز
  • ناشر: انتشارات پرتقال
  • تعداد جلد: 1
  • موضوع: داستان و رمان نوجوانان
  • تعداد صفحات: 289 صفحه

 


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : faride

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار