مشخصات کتاب کتاب بارتيميوس: طلسم سمرقند نوشته جاناتان استرو محمد قصاع نوشته جاناتان استرو
- ناشر: افق
- تاریخ نشر: ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
-
شابک
: 978-964-369-750-1
- زبان : فارسی
- حجم فایل: 2.69 مگابایت
- تعداد صفحات: ۶۷۲ صفحه
شابک
: 978-964-369-750-1
توضیحاتی درباره کتاب کتاب بارتيميوس: طلسم سمرقند نوشته جاناتان استرو محمد قصاع نوشته جاناتان استرو
درباره کتاب
اتاق بهسرعت سرد شد. لایهی ضخیمی از یخ روی پردهها و دور چراغهای سقفی را گرفت. رشتهسیمهای درخشان داخل هر لامپ ضعیف و کمنور شدند و شمعهایی که مانند قارچ از همهجای کف اتاق بیرون زده بودند، با پفی خاموش شدند. اتاقِ تاریک، پر از ابر زرد و خفقانآورِ گوگرد شد که در آن سایههای سیاه نامشخصی به خود میپیچیدند و میتابیدند. از دوردست صدای جیغهای زیادی به گوش میرسید. ناگهان دری که به آن طبقه باز میشد، با فشار زیادی بهسمت داخل خم شد و الوارها ناله کردند. روی چوبهای کف اتاق صدای قدمهایی از پاهای نامرئی، هر لحظه نزدیکتر میشد و دهانهایی نامرئی از پشت تختخواب و زیر میز، کلمات زشت و ترسناکی را زمزمه کردند.
ابر گوگردی فشرده شد و ستونی ضخیم از دود ساخت که بازوهایی باریک از آن خارج شده بودند. دود پیش از عقبنشینی، مانند زبانی، هوا را لیسید. ستون، مانند آتشفشانی در مرکز طلسم ستارهی پنجرأس، بهسوی بالا جوشید و فوران کرد. مکثی کوتاه که بهسختی درک شد، بهوجود آمد. سپس دو چشم زرد، در قلب دود ظاهر شدند.
هی، این اولینبار بود، میخواستم او را بترسانم.
و این کار را هم کردم. پسر موسیاه، در میان ستارهی پنجرأس خود که کمی کوچکتر بود و طلسمهای متفاوتی داشت، در فاصلهی یک متری از ستارهی اصلی ایستاده بود. رنگش مانند جسد سفید بود و مثل برگی خشک در بادی شدید، میلرزید. دندانهایش در آروارههای لرزانش با سر و صدا بههم میخوردند. قطرههای عرق، همانطور که از پیشانی و ابروهایش میچکیدند، در هوا یخ میزدند و مانند دانههای تگرگ با سر و صدا بر کف اتاق میریختند.
ابر گوگردی فشرده شد و ستونی ضخیم از دود ساخت که بازوهایی باریک از آن خارج شده بودند. دود پیش از عقبنشینی، مانند زبانی، هوا را لیسید. ستون، مانند آتشفشانی در مرکز طلسم ستارهی پنجرأس، بهسوی بالا جوشید و فوران کرد. مکثی کوتاه که بهسختی درک شد، بهوجود آمد. سپس دو چشم زرد، در قلب دود ظاهر شدند.
هی، این اولینبار بود، میخواستم او را بترسانم.
و این کار را هم کردم. پسر موسیاه، در میان ستارهی پنجرأس خود که کمی کوچکتر بود و طلسمهای متفاوتی داشت، در فاصلهی یک متری از ستارهی اصلی ایستاده بود. رنگش مانند جسد سفید بود و مثل برگی خشک در بادی شدید، میلرزید. دندانهایش در آروارههای لرزانش با سر و صدا بههم میخوردند. قطرههای عرق، همانطور که از پیشانی و ابروهایش میچکیدند، در هوا یخ میزدند و مانند دانههای تگرگ با سر و صدا بر کف اتاق میریختند.
دانلود فایل ها
نمایش لینک های دانلود غیر مستقیم
زمان انتظار: 102 ثانیه .
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه