مشخصات کتاب کتاب تازه عروس نوشته آلبا دِ سِس پدِس بهمن فرزانه نوشته آلبا دِ سِس پدِس
- ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
- تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
-
شابک
: 978-964-311-258-5
- زبان : فارسی
- حجم فایل: 1.61 مگابایت
- تعداد صفحات: ۲۸۷ صفحه
شابک
: 978-964-311-258-5
توضیحاتی درباره کتاب کتاب تازه عروس نوشته آلبا دِ سِس پدِس بهمن فرزانه نوشته آلبا دِ سِس پدِس
درباره کتاب
مجموعه داستان «تازه عروس» نوشته آلبا دسس پدس (۱۹۷۷-۱۹۱۱)، نویسنده کوباییتبار، است.
از مهمترین آثار او میتوان به «از طرف او»، «دفترچه ممنوع»، «تازه عروس» اشاره کرد.
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه اوست که شامل؛ دفترچه پسانداز، دخترک سادهلوح، عاشق و معشوِ، تازه عروس، خداحافظی، شال خاکستری، دوچرخة قرمز، یکشنبه، درس، بوی دود، دیوار دبیرستان و سرخی غروب است.
در بخشی از کتاب «تازه عروس» میخوانیم:
«ماریا نگاهی سطحی به اطراف خود افکند. بوی تند سیگار برگ و شراب که در آن محل بسته، روی دیوارها باقی مانده بود، به او حالی کرد که پا به محلی گذاشته که فقط مردان اجازه دارند داخلش شوند. جایی مناسب عادات آنها. برای همین معذب شد و کنار اجاق نشست.
دیگران، بدون آنکه از او دعوتی کرده باشند، پشت میز نشستند. جووانی لیوانها را کنار زد، ورقهای پخش شده را دسته کرد و شروع کرد با لهجه محلی خودشان به صحبت با پدر و برادرانش. ماریا، فقط چند کلمهای را اینجا و آنجا، از آن لهجه درک میکرد. آن نوع لهجه که از گلو در میآمد و بس سریع صحبت میشد برای او، درست مثل یک زبان خارجی، غیرقابل فهم بود. فقط این را درک میکرد که صحبت جووانی در باره آن هیجده ماه اخیر نبود، در باره ازدواج آنها نبود، اصلاً به او اشارهای نشده بود. و از آنجا که او را تنها به حال خود رها کرده بود، میترسید که مبادا او را هم مثل خاطرات دوران خدمت وظیفه و زبان ایتالیایی، فراموش کرده باشد.
با خود میگفت: «من دارم وسط این چهار مرد چه کار میکنم؟».
از مهمترین آثار او میتوان به «از طرف او»، «دفترچه ممنوع»، «تازه عروس» اشاره کرد.
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه اوست که شامل؛ دفترچه پسانداز، دخترک سادهلوح، عاشق و معشوِ، تازه عروس، خداحافظی، شال خاکستری، دوچرخة قرمز، یکشنبه، درس، بوی دود، دیوار دبیرستان و سرخی غروب است.
در بخشی از کتاب «تازه عروس» میخوانیم:
«ماریا نگاهی سطحی به اطراف خود افکند. بوی تند سیگار برگ و شراب که در آن محل بسته، روی دیوارها باقی مانده بود، به او حالی کرد که پا به محلی گذاشته که فقط مردان اجازه دارند داخلش شوند. جایی مناسب عادات آنها. برای همین معذب شد و کنار اجاق نشست.
دیگران، بدون آنکه از او دعوتی کرده باشند، پشت میز نشستند. جووانی لیوانها را کنار زد، ورقهای پخش شده را دسته کرد و شروع کرد با لهجه محلی خودشان به صحبت با پدر و برادرانش. ماریا، فقط چند کلمهای را اینجا و آنجا، از آن لهجه درک میکرد. آن نوع لهجه که از گلو در میآمد و بس سریع صحبت میشد برای او، درست مثل یک زبان خارجی، غیرقابل فهم بود. فقط این را درک میکرد که صحبت جووانی در باره آن هیجده ماه اخیر نبود، در باره ازدواج آنها نبود، اصلاً به او اشارهای نشده بود. و از آنجا که او را تنها به حال خود رها کرده بود، میترسید که مبادا او را هم مثل خاطرات دوران خدمت وظیفه و زبان ایتالیایی، فراموش کرده باشد.
با خود میگفت: «من دارم وسط این چهار مرد چه کار میکنم؟».
دانلود فایل ها
نمایش لینک های دانلود غیر مستقیم
زمان انتظار: 113 ثانیه .
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه