مشخصات کتاب کتاب داستان خرسهای پاندا به روايت يك ساكسيفونيست كه دوستی در فرانكفورت دارد و سه شب با مادوكس نوشته ماتئی ويسنیيك تينوش نظم جو نوشته ماتئی ويسنیيك
- ناشر: انتشارات نی
- تاریخ نشر: ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
-
شابک
: 978-964-185-439-5
- زبان : فارسی
- حجم فایل: 0.64 مگابایت
- تعداد صفحات: ۱۶۰ صفحه
شابک
: 978-964-185-439-5
توضیحاتی درباره کتاب کتاب داستان خرسهای پاندا به روايت يك ساكسيفونيست كه دوستی در فرانكفورت دارد و سه شب با مادوكس نوشته ماتئی ويسنیيك تينوش نظم جو نوشته ماتئی ويسنیيك
درباره کتاب
نمایشنامه «داستان خرسهای پاندا به روايت يك ساكسيفونيست كه دوستی در فرانكفورت دارد» نوشته ماتئی ویسنییک، نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامه نگار فرانسوی- رومانیایی تبار است.
این نمایشنامهای است که نمیتوانید هرگز فراموشش کنید و برای همیشه در ذهن شما حک میشود.
خلق موقعیتی بسیار ساده اما منحصر به فرد توسط نویسنده و گفتوگوهای بسیار تاثیرگذار آن، بر هر مخاطبی تاثیر دارد. این نمایشنامه سرگذشت زن و مردی است که خود را در کنار هم مییابند. بی آنکه به روشنی معلوم باشد که چگونه و کجا در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. آنها با هم قرار میگذارند تا چندین شبانه روز را کنار هم سپری کنند. با این قرار، وضعیتی آغاز میشود که گویی زن و مرد به موجوداتی خیالی تبدیل میشوند و کسی قادر به دیدن آنها نیست.
این نمایشنامه در چهارده پرده، زمان سپری شده بین این زن و مرد را بیان میکند و در هر پرده گفتوگوهای این دوست که بدنه اصلی اثر را میسازد. گفتگوهایی که از ذهن مخاطبان پاک نخواهد شد.
یکی از مشهورترین پردههای این نمایشنامه با این گفتوگوها آغاز میشود:
«زن: بگو آ
مرد: آ
زن: مهربونتر، آ
مرد: آ
زن: آهستهتر، آ
مرد: آ
زن: من یه آی لطیف تر میخوام، آ
مرد: آ
زن: با صدای بلند اما لطیف، آ
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی دوستم داری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی هرگز فراموشم نمیکنی.
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی خوشگلم
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای اعتراف کنی خیلی خری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بگی برام میمیری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی بمون
مرد: آ»
این نمایشنامهای است که نمیتوانید هرگز فراموشش کنید و برای همیشه در ذهن شما حک میشود.
خلق موقعیتی بسیار ساده اما منحصر به فرد توسط نویسنده و گفتوگوهای بسیار تاثیرگذار آن، بر هر مخاطبی تاثیر دارد. این نمایشنامه سرگذشت زن و مردی است که خود را در کنار هم مییابند. بی آنکه به روشنی معلوم باشد که چگونه و کجا در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. آنها با هم قرار میگذارند تا چندین شبانه روز را کنار هم سپری کنند. با این قرار، وضعیتی آغاز میشود که گویی زن و مرد به موجوداتی خیالی تبدیل میشوند و کسی قادر به دیدن آنها نیست.
این نمایشنامه در چهارده پرده، زمان سپری شده بین این زن و مرد را بیان میکند و در هر پرده گفتوگوهای این دوست که بدنه اصلی اثر را میسازد. گفتگوهایی که از ذهن مخاطبان پاک نخواهد شد.
یکی از مشهورترین پردههای این نمایشنامه با این گفتوگوها آغاز میشود:
«زن: بگو آ
مرد: آ
زن: مهربونتر، آ
مرد: آ
زن: آهستهتر، آ
مرد: آ
زن: من یه آی لطیف تر میخوام، آ
مرد: آ
زن: با صدای بلند اما لطیف، آ
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی دوستم داری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی هرگز فراموشم نمیکنی.
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی خوشگلم
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای اعتراف کنی خیلی خری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بگی برام میمیری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی بمون
مرد: آ»
دانلود فایل ها
نمایش لینک های دانلود غیر مستقیم
زمان انتظار: 81 ثانیه .
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه