معرفی
روز و شب یوسف داستان بلندی است به قلم محمود دولتآبادی میباشد.داستان دو شبانه روز از زندگی یوسف نوجوان را به تصویر میکشد. یوسف که از خانوادهای فقیر در جنوب تهران است؛ در ثانیه ثانیه لحظات خود حضور سایهای ترسناک از مردی تنومند و کثیف را حس میکند که ترسی فراتر از انتظار را برای او به همراه دارد. داستان آکنده از توصیفات مشمئزکننده است که سایه را توصیف میکند و حسی را که یوسف در برخورد با او دارد به تصویر میکشد. ترس، عدم امنیت و خفقان. توصیفات کتاب از آنچه که در لحظات ترس بر یوسف میگذرد به قدری گیرا و قدرتمند است که خواننده را با خود به آن فضا میبرد
در بخشی از کتاب روز و شب یوسف میخوانیم…
سایهای دنبالش بود. همان سایه همیشه. سایه، خودش را در سایه دیوار گم میکرد و باز پیدایش میشد. گنده بود، به نظر یوسف گنده میآمد، یا اینکه شب و سایه – روشن کوچهها او را گنده، گندهتر مینمود؟ هرچه بود، این سایه ذهن یوسف را پرکرده بود. چیزی مثل بختک بود. هیکلش بهاندازه دو تا آدم معمولی به نظر میرسید. یوسف حس میکرد خیلی باید درشتاستخوان و گوشتالو باشد. مثل یک گاو بادکرده. گاوی که پوستش را با کاه پر کنند. شکمش لابد خیلی جلوآمده است. باریک باید باشد. کهنه باید باشد. تسمه باریک و کهنه باید روی نافش نشست کرده و شکم ورمکردهاش را دونیم کرده باشد. یک نیمتنه گشاد باید تنش باشد. نیمتنهای که آستینهایش از دستها بلندترند. دستهای چاق، با انگشتهای کوتاه. دستهایی مثل گوشت مانده گاو کبود، باید باشند. رگهای دستها توی گوشتها گم باید باشند. پشت دستها، روی ساق، بازو، سینه و سر دوشهایش باید خالکوبی باشد. خالهای کهنه و کمرنگ. کمر شلوارش لابد گشاد است و تسمهای که محکم روی شکمش بستهشده. دور خشتک و جلوی شلوارش را چین انداخته و پاچههایش تنگ است. سر زانوهایش کثیف و چرب باید باشند. شاید ساییده هم شده باشند. نخنما شده.کفشهایش هم، پاشنههایش باید ساییده شده باشند. شاید روی کفشها هم، بالای پنجهها ترک برداشته باشد. کفشهایش باید خشک باشند.
مشخصات کتاب
نویسنده : محمود دولت آبادی
موضوع: داستان کوتاه
تعداد صفحه : 81
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه