معرفی
کتاب “مثل همه عصرها” مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی زویا پیرزاد است که اولین بار در سال 1991 منتشر شد. این کتاب، نخستین مجموعه داستانی است که از زویا پیرزاد به چاپ رسیده و داستان هایی روان و موجز را در خود جای داده که می توان با صرف زمانی اندک، آن ها را مطالعه کرد؛ داستان هایی که همگی در یک موضوع مشترک هستند: تجربه ی زندگی به عنوان یک زن. شخصیت های آشنا و قابل همذات پنداری این داستان ها، افرادی هستند که در روزمرگی های خود غرق شده اند و حتی به دردها و رنج های بزرگ زندگیشان نیز به نوعی عادت کرده اند. زویا پیرزاد در کتاب مثل همه عصرها، با نثر ساده اما تأثیرگذار خود، مخاطبین را به بطن ذهن و ضمیر شخصیت هایش می برد و تصویری جذاب و به یاد ماندنی را زندگی کاراکترهایی بسیار ملموس و زنده ارائه می کند.
در بخشی از کتاب مثل همه عصرها میخوانیم…
من و درخت چنار رو به روی پنجره باهم دوست بودیم. درخت چنار هم مثل من از رفتن ها سر در نمی آورد. همیشه از یکدیگر می پرسیدیم «آدم ها چرا می روند؟ دنبال چی می روند؟ کجا می روند؟» درخت چنار می گفت «اگه تکه زمینی باشد که بشود در آن ریشه دواند، دیگر غمی نخواهد بود. از زمین می شود غذا گرفت و برای آب هم به کرم آسمان و جوی مجاور امید داشت.» و من می گفتم «اگر درگاهی پنجره ای باشد و دوستی چون چنار، دیگر نباید به فکر رفتن بود.» درخت چنار از این که او را دوست می خواندم خوشحال می شد و با وزش اولین نسیم، شاخه هایش را برایم پس و پیش می کرد. همیشه نه، ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد، بعضی وقت ها هست که کسی را با تمام وجود می خواهی ولی نباید کنارش باشی!
مشخصات کتاب
موضوع: داستانی کوتاه
سال انتشار:۱۳۹۷
تعداد صفحات:۹۵
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه