کتاب عادت می کنیم یکی از آثار محبوب و پرطرفدار زویا پیرزاد است. کتاب عادت می کنیم برای اولین بار در سال به چاپ رسید و از سوی انتشارات نشر مرکز منتشر شد.در کتاب عادت می کنیم روایت زندگی و شخصیت های سه زن مورد بررسی قرار گرفته است.مادر بزرگی به ماه منیر مادری به نام آرزو و دختری به نام آیه از شخصیت های اصلی این کتاب زیبا هستند.تمرکز زویا پیرزاد در نوشته اش بر روی آرزو اصل که به نوعی در مرکز این سه نسل متفاوت قرار دارد.هر کدام از این سه کاراکتر، دنیای مختص به خود را دارند و پیرزاد موفق می شود با خلق صدا و ذهنیتی متمایز برای هر کدام، پرداختی قابل قبول به هر سه ی آن ها داشته باشد. زویا پیرزاد در رمان عادت می کنیم، از کلیشه ها و پیشفرض های رایج موجود در میان شخصیت های داستانی زن، پا فراتر می گذارد و تصویری انسانی و بسیار قابل باور را از علایق و رنج های متفاوت هر کدام از آن ها ارائه می کند.
قسمت هایی از کتاب عادت می کنیم :
بچه که بود شبهای زمستان دم بخاری با نصرت و نعیم نان ریز می کرد و صبح قبل از مدرسه رفتن خرده نان ها را می ریخت توی حیاط برای گنجشک ها و کبوترها. نصرت می گفت: « این ها هم بنده خدا. گیرم زبان بسته.» صبحی ابری و سرد آرزو گفت: «شاید ما زبانشان را نمی فهمیم.» نصرت سر تکان داد. «شاید. این روزها آدمیزاد هم از فهمیدن زبان آدمیزاد عاجز شده.» (ص ۱۶۲) (واقعا این ما هستیم که زبان جانداران اطراف مان را نمی فهمیم یا آن ها هستند که زبان ما را نمی فهمند؟
آیه تو وبلاگ نوشته بود: مادرم می خواد عروسی کنه… بس نبود از بابام طلاق گرفت؟ … به من چه که مامانم با بابام نساخت؟ می خواست بسازه. وقتی بچه دار می شیم دیگه حق نداریم بگیم شوهرم این جوری کرد و اون جوری نکرد. مادربزرگم راست می گه. این فیمینیسم بازی گند زده به همه زندگی ها. زن ها یا نباید بچه دار بشند یا اگر شدند باید – باید چی؟ نمی دونم! … (ص ۲۳۵)
۳۵. «گیرم سهراب توقع شام و نهار و دکمه دوختن و شلوار اتو زدن نداشت، تو خودت خودت را درگیر می کنی. خودت شروع می کنی. خودت شروع می کنی به سرویس دادن و یک دو سال نشده سهراب عادت کرده و تو کلافه شدی و …» (ص ۲۳۵)
۳۶. «دستگیره باید با در و در با خانه و خانه باید با صاحب خانه جور باشد.» (ص ۲۴۲)
۳۷. «دانستن این که مردم هم کم بدبختی ندارند یک جورهایی … انگار به آدم قوت قلب می دهد …» (ص ۲۶۰)
آنچه در پشت جلد این کتاب می خوانیم :
برشی از زندگی سه زن ایرانی.دختر و مادر و مادر بزرگ در تهران دهه80. دختر جوان درگیر خواسته ها و مسائل نسل خود است.مادر بزرگ همچنان غرق اتفاقات گذشته است و روایت کننده ی داستان ، آرزو است.زنی میانسال که در میان خواسته های دختر و توقعات مادربزرگ و آرزوهای خودش در جدال است.در ظاهر زنی ست قدرتمند بدون نیاز به مرد های اطرافش.
کتاب عادت می کنیم به زبان های فرانسوی و ایتالیایی و گرجستانی ترجمه شده و در هر سه کشور به چاپ و نشر رسیده است.
مشخصات کتاب :
نویسنده : زویا پیرزاد
انتشارات : نشر مرکز
تعداد صفحات 266 صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه