مشخصات کتاب کتاب دختر بیسوادی که حساب و کتاب بلد بود نوشته یوناس یوناسن شادی حامدی آزاد نوشته یوناس یوناسن
- ناشر: نشر قطره
- تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
-
شابک
: 978-600-119-826-7
- زبان : فارسی
- حجم فایل: 2.76 مگابایت
- تعداد صفحات: ۵۰۴ صفحه
شابک
: 978-600-119-826-7
توضیحاتی درباره کتاب کتاب دختر بیسوادی که حساب و کتاب بلد بود نوشته یوناس یوناسن شادی حامدی آزاد نوشته یوناس یوناسن
درباره کتاب
یوناس یوناسون ، نویسنده معاصر سوئدی با کتاب پرفروش «مردصدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» در ایران شناخته شد و پس از آن کتابهای دیگر این نویسنده نیز مورد توجه خوانندگان قرار گرفت.
در کتاب « دختر بی سوادی که حساب و کتاب بلد بود» با دختر سیاهپوست آفریقایی آشنا میشویم که از پستترین کار که پاک کردن فاضلاب و حمل مدفوع باشد، با اتکا به مهارت محاسباتی ذاتی خود، به درمیآید و به یمن بعضی از شانسها، به ناگاه سازنده بمباتمی میشود!
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
از جهاتی خوشاقبال بودند؛ مستراحخالیکُنهای بزرگترین بیغوله در آفریقای جنوبی. هرچه باشد، هم کار داشتند و هم سقفی بالای سرشان.
از سوی دیگر، از نظر آماری، هیچ آیندهای نداشتند. اغلبشان در جوانی از سل، ذاتالریه، اسهال، مواد، الکل یا ترکیبی از همهی آنها میمردند. شاید یکی دوتایشان بختِ رسیدن به پنجاهسالگی را داشتند. مثلاً، مدیر یکی از شعبههای تخلیهی مستراح در سووتو یکی از آنها بود. اما او ناخوشاحوال و زهواردررفته بود. از کلهی سحر یکعالمه آبجو مینوشید تا یکعالمه مُسکّن را بشورد و فرو بدهد. درنتیجه، روزی اتفاقی به نمایندهی ادارهی بهداشت شهر ژوهانسبورگ، که به دفترشان اعزام شده بود، حمله کرد. کَفیری که جایگاه خودش را نمیشناخت. این رویداد به مقامات بالا گزارش شد تا به گوش مدیر آن اداره در ژوهانسبورگ رسید؛ او هم روز بعد، حین استراحت نیمروز با همکارانش، اعلام کرد که وقتش رسیده مردک بیسوادِ مسئول بخش را عوض کند.
در کتاب « دختر بی سوادی که حساب و کتاب بلد بود» با دختر سیاهپوست آفریقایی آشنا میشویم که از پستترین کار که پاک کردن فاضلاب و حمل مدفوع باشد، با اتکا به مهارت محاسباتی ذاتی خود، به درمیآید و به یمن بعضی از شانسها، به ناگاه سازنده بمباتمی میشود!
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
از جهاتی خوشاقبال بودند؛ مستراحخالیکُنهای بزرگترین بیغوله در آفریقای جنوبی. هرچه باشد، هم کار داشتند و هم سقفی بالای سرشان.
از سوی دیگر، از نظر آماری، هیچ آیندهای نداشتند. اغلبشان در جوانی از سل، ذاتالریه، اسهال، مواد، الکل یا ترکیبی از همهی آنها میمردند. شاید یکی دوتایشان بختِ رسیدن به پنجاهسالگی را داشتند. مثلاً، مدیر یکی از شعبههای تخلیهی مستراح در سووتو یکی از آنها بود. اما او ناخوشاحوال و زهواردررفته بود. از کلهی سحر یکعالمه آبجو مینوشید تا یکعالمه مُسکّن را بشورد و فرو بدهد. درنتیجه، روزی اتفاقی به نمایندهی ادارهی بهداشت شهر ژوهانسبورگ، که به دفترشان اعزام شده بود، حمله کرد. کَفیری که جایگاه خودش را نمیشناخت. این رویداد به مقامات بالا گزارش شد تا به گوش مدیر آن اداره در ژوهانسبورگ رسید؛ او هم روز بعد، حین استراحت نیمروز با همکارانش، اعلام کرد که وقتش رسیده مردک بیسوادِ مسئول بخش را عوض کند.
دانلود فایل ها
نمایش لینک های دانلود غیر مستقیم
زمان انتظار: 100 ثانیه .
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه