ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب درختم دلشوره دارد نوشته فریده خرمی

مشخصات کتاب کتاب درختم دلشوره دارد نوشته فریده خرمی نوشته فریده خرمی

  • ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
  • تاریخ نشر: ۱۳۸۹/۱۰/۱۵
  • شابک

    : 978-600-5639-09-4

  • زبان : فارسی
  • حجم فایل: 0.63 مگابایت
  • تعداد صفحات: ۱۲۸ صفحه

توضیحاتی درباره کتاب کتاب درختم دلشوره دارد نوشته فریده خرمی نوشته فریده خرمی

درباره کتاب

می‌نشینم و سرم را به دیوار تکیه می‌دهم. به شیدا نگاه می‌کنم. شب سومی است که می‌نشینم، سرم را به دیوار تکیه می‌دهم و نگاهش می‌کنم. کار دیگری ندارم، جز نگاه کردن و فکر کردن.
شیدا روی تخت می‌خوابد؛ به من پتوی سبز نازکی شبیه پتوی سربازی داده‌اند که دولا می‌کنم و پهن می‌کنم رو زمین و پایین تختش دراز می‌کشم. تخت شیدا تنها وسیله این اتاق تنگ و لخت است. نه کمدی، نه قفسه‌ای، نه آینه یا عکسی به دیوار، نه پنجره‌ای به دنیای بیرون.
شب‌ها وقتی پتو را کف زمین پهن می‌کنم، دیگر جایی برای تکان خوردن نمی‌ماند. جایی برای تکان خوردن احتیاج نداریم. نه شیدا میلی به حرکت دارد و نه من. درِ اتاق نرده‌ای است و هر کس از راهرو رد شود می‌تواند نگاهی بیندازد و ما را تماشا کند. حتما این کار را به خاطر امنیت ساکن یا ساکنان اتاق کرده‌اند اما وقت می‌برد تا آدم به اتاقی عادت کند که در ندارد تا ببندی و پشتش سنگر بگیری و برای چند ساعت هم که شده خودت و دنیایت را از بقیه جدا کنی. بالای در نرده‌ای مقوایی خاکستری چسبانده‌اند و روش با خط درشت سیاه نوشته‌اند: ایزوله.
سه روز و سه شب است که من و شیدا ایزوله هستیم و من چهارچشمی او را می‌پایم. برای همین این‌جا هستم. پرستارها وقت ندارند که بیست و چهار ساعته، چهارچشمی مواظبش باشند. تمام تخت‌ها در تمام اتاق‌ها اشغال است و مراقبت از آن‌همه مریض لابد کاری وقت‌گیر و طاقت‌فرساست.
تا سه روز پیش، هر روز ساعت ملاقات به دیدنش می‌آمدم. در آن دو هفته‌ای که تو بخش بستری شده بود، هر روز ساعت دو که می‌شد با دیبا جنگ و جدال داشتم که بلند شود برود دست و صورتش را بشوید و لباس گرم بپوشد تا زودتر برویم بیمارستان. می‌خواستم تمام آن دو ساعت ملاقات را کنارش باشم. خود شیدا هم هر روز آخر وقت ملاقات نگران می‌شد.
«فردا می‌آیی؟»

دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار