مشخصات کتاب کتاب سامسای عاشق نوشته هاروکی موراکامی آرزو مختاریان نوشته هاروکی موراکامی
- ناشر: افق
- تاریخ نشر: ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
-
شابک
: 978-600-353-015-7
- زبان : فارسی
- حجم فایل: 0.3 مگابایت
- تعداد صفحات: ۴۸ صفحه
شابک
: 978-600-353-015-7
توضیحاتی درباره کتاب کتاب سامسای عاشق نوشته هاروکی موراکامی آرزو مختاریان نوشته هاروکی موراکامی
درباره کتاب
کتاب «سامسای عاشق» نوشته هاروکی موراکامی ( -۱۹۴۹) نویسنده مشهور ژاپنی است.
معروفترین اثر موراکامی «کافکا در ساحل» است که به یکی از پرفروشترین رمانهای ادبیات تبدیل شده است. داستانهای او اغلب نهیلیستی و سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است.
«سامسای عاشق» ادامه مسخ کافکا است. در این رمان ، گریگور سامسا ( شخصیت اصلی مسخ) از موجودی دیگر مسخ و انسان شده است؛ یعنی روندی ۱۸۰ درجه مخالف با روند داستانی مسخ که یک انسان در آن، تبدیل به سوسک میشود. در خلال سطور «سامسای عاشق» متوجه میشویم که گریگور حشره بوده و حالا تبدیل به انسان شده است. فضاسازی و خانهای که سامسا در آن خود را مییابد، با فضای تنگ و بسته خانه گریگور «مسخ» تفاوت دارد و نسبت به آن دارای حالت گشایش و فراخی است. سامسایی که موراکامی قصه مسخاش را روایت میکند، در پایان حتی عاشق یک دختر جوان خمیده و قوزی میشود. با اینکه دختر زیبا نیست و قوز دارد، اما سامسای تازه انسانشده، عاشقاش میشود؛ لقمهای اندازه دهان خودش (چون خودش هم بدن خوشاندامی ندارد)، و تازه پایان داستان، شروعی برای شناخت انسان، دنیای اطرافش و عشق است. شاید موراکامی خواسته در مقابل «مسخ» بگوید اینگونه هم میشد یا میشود؛ یا به عبارت دیگر، از این طرف هم میتوان مسخ شد یا شخصیت داستانی را مسخ کرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«زن با لحن محزونی گفت: عجیب است نه؟ دوروبر ما همه چیز دارد می رود روی هووا، ولی هنوز بعضی ها نگران یک قفل شکسته اند. بعضی ها هم اینقدر وظیفه شناسند که می ایند برای تعمیر… ولی شاید درستش همین باشد، همین سر و کله زدن با خرده ریزها. همین وظیفه شناسی و درستکاری که ما داریم، حالا که نیاز دارد سر و ته اش هم می آید، عقل مان را سر جایش نگه داشته».
معروفترین اثر موراکامی «کافکا در ساحل» است که به یکی از پرفروشترین رمانهای ادبیات تبدیل شده است. داستانهای او اغلب نهیلیستی و سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است.
«سامسای عاشق» ادامه مسخ کافکا است. در این رمان ، گریگور سامسا ( شخصیت اصلی مسخ) از موجودی دیگر مسخ و انسان شده است؛ یعنی روندی ۱۸۰ درجه مخالف با روند داستانی مسخ که یک انسان در آن، تبدیل به سوسک میشود. در خلال سطور «سامسای عاشق» متوجه میشویم که گریگور حشره بوده و حالا تبدیل به انسان شده است. فضاسازی و خانهای که سامسا در آن خود را مییابد، با فضای تنگ و بسته خانه گریگور «مسخ» تفاوت دارد و نسبت به آن دارای حالت گشایش و فراخی است. سامسایی که موراکامی قصه مسخاش را روایت میکند، در پایان حتی عاشق یک دختر جوان خمیده و قوزی میشود. با اینکه دختر زیبا نیست و قوز دارد، اما سامسای تازه انسانشده، عاشقاش میشود؛ لقمهای اندازه دهان خودش (چون خودش هم بدن خوشاندامی ندارد)، و تازه پایان داستان، شروعی برای شناخت انسان، دنیای اطرافش و عشق است. شاید موراکامی خواسته در مقابل «مسخ» بگوید اینگونه هم میشد یا میشود؛ یا به عبارت دیگر، از این طرف هم میتوان مسخ شد یا شخصیت داستانی را مسخ کرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«زن با لحن محزونی گفت: عجیب است نه؟ دوروبر ما همه چیز دارد می رود روی هووا، ولی هنوز بعضی ها نگران یک قفل شکسته اند. بعضی ها هم اینقدر وظیفه شناسند که می ایند برای تعمیر… ولی شاید درستش همین باشد، همین سر و کله زدن با خرده ریزها. همین وظیفه شناسی و درستکاری که ما داریم، حالا که نیاز دارد سر و ته اش هم می آید، عقل مان را سر جایش نگه داشته».
دانلود فایل ها
نمایش لینک های دانلود غیر مستقیم
زمان انتظار: 85 ثانیه .
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه