ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب قصۀ جزیره ۱ – بنگر، فرات خون است نوشته ياشار كمال عليرضا سيف‌الدينی

مشخصات کتاب کتاب قصۀ جزیره ۱ – بنگر، فرات خون است نوشته ياشار كمال عليرضا سيف‌الدينی نوشته ياشار كمال

  • ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
  • تاریخ نشر: ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
  • شابک

    : 978-964-311-683-5

  • زبان : فارسی
  • حجم فایل: 2.48 مگابایت
  • تعداد صفحات: ۴۴۸ صفحه

توضیحاتی درباره کتاب کتاب قصۀ جزیره ۱ – بنگر، فرات خون است نوشته ياشار كمال عليرضا سيف‌الدينی نوشته ياشار كمال

درباره کتاب

کتاب «بنگر فرات خون است»‌ نوشته یاشار کمال (۲۰۱۵-۱۹۲۳) از نویسندگان اهل کردستان عراق است.
او در طول عمر خود بیش از ۳۶ رمان نوشت که اکثر آنها به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده و مورد توجه خوانندگان سراسر جهان قرار گرفته‌اند.
از او به عنوان یک چهره معترض یاد می‌شود که سالها به حمایت از حقوق اقلیت‌های کرد منطقه پرداخت و با دولت ترکیه وقت نیز دچار مشکل شد.
«بنگر فرات خون است» اولین کتاب از سه‌گانه جدید یاشار کمال با عنوان «قصة‌جزیره» است.
داستان این کتاب فضایی روستایی دارد که وقایع آن در قرن گذشته و زمان جنگ‌های ترک‌ها و یونانی‌ها می‌گذرد.‌ یاشار کمال نویسنده‌ای است که فضای داستان‌هایش اکثراً در روستاهای کشورش رخ می‌دهد اما روستایی‌نویسی او برای خواننده کتاب از هر ملیتی که باشد قابل درک است.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«وقتی جلو یکی از پنجره‌ها ایستاد، به ضخامت دیوارهای آسیاب پی برد. به زحمت روی سکوی پنجره نشست، دیوار را بغل کرد، ضخامتش تقریبا به درازی یک دست بود. وقتی از سکوی پنجره پایین پرید، زانوهایش خم شد، کم مانده بود زمین بخورد. خسته شده بود. قد راست کرد، به طرف پنجره دیگر رفت. شکوفه‌های صورتی باغ‌های هلو را دید که در این موقع روز، قبل از روشن شدن افق بر سطح دریا منعکس شده بود. آسمان، دریا، زمین، گل‌ها، پرنده‌ها، درختان، سبزها، بنفش‌ها، زردها، نارنجی‌ها، همه و همه به رنگِ صورتی درآمده بودند. پویراز موسی سرش را چرخاند و به خودش نگاهی انداخت؛ سرتا پا صورتی شده بود. ابری صورتی‌رنگ و درخشان، چرخ‌زنان از بالای آسیاب به طرف جنوب می‌رفت و باران از آن جاری بود. با سری برگشته خود را به پنجره شرقی رساند. آن‌جا هم همه چیز به رنگ صورتی بود. طولی نکشید که از آن پنجره دور شد و نفسش را در مقابلِ پنجره شمالی تازه کرد. از آن‌جا، سایه‌ای دید که لابلای بوته‌های صورتی تکان می‌خورد. سایه، بعد راه افتاد، طوری که انگار در حال تعقیب و گریز بود؛ بعد هم غیبش زد. شور به دلش افتاد، به سرعت پله‌ها را پایین آمد و از در خارج شد، با عجله به طرف محوطه راه افتاد، درِ اولین خانه را گشود. شاخه‌های چنارِ شمالی روی خانه را پوشانده بود. لانه‌های پرنده‌های روی شاخه‌ها هنوز خالی از جوجه بود. داخل خانه خالی و عریان بود. برگشت به قایقش که روی سنگریزه‌ها بود. قایقش رنگ آبی به خود گرفته بود. خم شد تا تشک داخل قایقش را بردارد، چند بار زور زد، نمی‌توانست بلندش کند. بالاخره، طنابی را که دور تشک پیچیده بود دو دستی گرفت و کشید و تشک را بلند کرد و گذاشت روی سنگریزه‌ها و کشان‌کشان به خانه برد. نمی‌توانست بازش کند، ناچار لباس‌هایش را درآورد و روی تشک، که یکبری افتاده بود، غلتید. در همین لحظه، یاد سایه‌ای افتاد که از پنجره دیده بود. توان نداشت برود و وسایلش را از قایق بیاورد. ولی اگر آن سایه آدم باشد و برود وسایل را از توی قایق بردارد و ببرد.

دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار