ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب قصۀ جزیره ۲ – آب خوردن مورچه نوشته ياشار كمال علیرضا سیف‌الدینی

مشخصات کتاب کتاب قصۀ جزیره ۲ – آب خوردن مورچه نوشته ياشار كمال علیرضا سیف‌الدینی نوشته ياشار كمال

  • ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
  • تاریخ نشر: ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
  • شابک

    : 978-964-311-744-3

  • زبان : فارسی
  • حجم فایل: 3.98 مگابایت
  • تعداد صفحات: ۷۲۸ صفحه

توضیحاتی درباره کتاب کتاب قصۀ جزیره ۲ – آب خوردن مورچه نوشته ياشار كمال علیرضا سیف‌الدینی نوشته ياشار كمال

درباره کتاب

کتاب «آب خوردن مورچه»‌ نوشته یاشار کمال (۲۰۱۵-۱۹۲۳) از نویسندگان اهل کردستان عراق است.
او در طول عمر خود بیش از ۳۶ رمان نوشت که اکثر آنها به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده و مورد توجه خوانندگان سراسر جهان قرار گرفته‌اند.
از او به عنوان یک چهره معترض یاد می‌شود که سالها به حمایت از حقوق اقلیت‌های کرد منطقه پرداخت و با دولت ترکیه وقت نیز دچار مشکل شد.
«آب خوردن مورچه» دومین کتاب از سه‌گانه جدید یاشار کمال با عنوان «قصة‌جزیره» است. این کتاب روایتگر فاجعه‌ای است که میلیون‌ها انسان را از سرزمینشان می‌راند و اکنون این انسان‌های رانده شده در تلاشند تا خود و هویتشان را باز یابند. آن‌ها می‌خواهند سرزمین بیگانه را به جبر زمانه وطن سازند. یاشار کمال نویسنده‌ای است که فضای داستان‌هایش اکثراً در روستاهای کشورش رخ می‌دهد اما روستایی‌نویسی او برای خواننده کتاب از هر ملیتی که باشد قابل درک است.
در بخشی از این رمان می‌خوانیم:
« لنج ناخدا قدری در اسکله پهلو گرفته بود. از داخل لنج، اول مرد مسنی بیرون آمد با کمری خمیده، ریشی جوگندمی و کثیف که در خود جمع شده و گونه‌هایش گود افتاده بود. پوست و استخوان بود. دنده‌های قفسه سینه‌اش را می‌شد شمرد. شلوار، پیرهن و زیرشلواری‌اش تکه تکه بود. صورتش پرچین و چروک بود. چشم‌های سبز و دودوزنش گود افتاده و لابلای چین و چروک گم شده بود. در حالی که به چپ و راست می‌چرخید نگاهی به اطراف انداخت، کمرش کمی بیش‌تر خم شد، پاهایش قدرت راه بردنش را نداشت، آرام آرام زانوهایش خم شد و همان جا روی تخته‌های اسکله نشست.
پشت سر او بقیه از لنج پیاده شدند؛ زن‌ها، دخترها، بچه‌ها، جوان‌ها، پیرزن‌ها و مردها. همگی نیمه برهنه، با لباس‌هایی پاره پوره. لباس‌های پاره پاره‌شان چنان بود که سینه‌های دخترها و زن‌ها دیده می‌شد. بچه‌های کوچک کاملاً لخت بودند؛ دور کمر هر کدام طناب ضخیم رنگی بسته شده بود. چنان لاغر بودند که قدرت سر پا ایستادن نداشتند، تلوتلو می‌خوردند، نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند، فقط تا کنار مرد مسن، که همان طور خمیده روی اسکله مانده بود، می‌آمدند و همان جا می‌نشستند.
لنج، یکی یکی، دوتا دوتا، بی‌وقفه خالی می‌شد.
پویراز، عاقبت به زیر چنارها آمد و بلافاصله به طرف اسکله، سمت جماعت ژولیده و کثیف راه افتاد. نگاهش به ناخدا قدری افتاد که از لنج پیاده شده بود و داشت می‌آمد.
«آن‌جا چه خبر است ناخدا قدری، این‌ها دیگر کی‌اند؟»

دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار