مشخصات کتاب کتاب يوحنا، پاپ مونث نوشته دونا كراس جواد سيد اشرف نوشته دونا كراس
- ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
- تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
-
شابک
: 978-964-311-914-0
- زبان : فارسی
- حجم فایل: 4.78 مگابایت
- تعداد صفحات: ۸۳۲ صفحه
شابک
: 978-964-311-914-0
توضیحاتی درباره کتاب کتاب يوحنا، پاپ مونث نوشته دونا كراس جواد سيد اشرف نوشته دونا كراس
درباره کتاب
بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ۸۱۴ پس از میلاد مولایمان عیسای مسیح، در سردترین و سختترین زمستانی بود که مردم به یاد داشتند.
هروترود، قابله روستای اینگلهایم در مسیرِ خانه کشیش ِ روستا، با دریایی از برف دست و پنجه نرم میکرد. تندبادی به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت. انگشتان یخزدهاش را در تنِ لرزان هروترود فرو کرد و از سوراخها و وصلههای قبای پشمی نازکش گذشت. کورهراه جنگلی پوشیده از تودههای برف بود و هروترود در هر گامی که برمیداشت تا زانو در برف فرو میرفت. قشری از برف و یخ روی ابروان و پلکهایش نشسته بود. هروترود هر چند لحظه یک بار دستی به صورتش میکشید و برفها را پاک میکرد تا بتواند راه را تشخیص دهد. دستها و پاهایش، با آنکه چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود، از شدت سرما درد میکرد.
چند قدم آن طرفتر لکه سیاه و مبهمی روی برفها پدیدار شد. این لکه سیاه، لاشه کلاغ یخزدهای بود. حتی این لاشخورهای مقاوم و جانسخت هم در آن زمستانِ بینهایت سرد، میمُردند؛ یعنی از گرسنگی میمُردند، چون لاشه جانوران چنان یخ میزد که حتی کلاغها هم نمیتوانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند. تن هروترود از تماشای این منظره لرزید؛ بر سرعت گامهایش افزود.
هروترود، قابله روستای اینگلهایم در مسیرِ خانه کشیش ِ روستا، با دریایی از برف دست و پنجه نرم میکرد. تندبادی به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت. انگشتان یخزدهاش را در تنِ لرزان هروترود فرو کرد و از سوراخها و وصلههای قبای پشمی نازکش گذشت. کورهراه جنگلی پوشیده از تودههای برف بود و هروترود در هر گامی که برمیداشت تا زانو در برف فرو میرفت. قشری از برف و یخ روی ابروان و پلکهایش نشسته بود. هروترود هر چند لحظه یک بار دستی به صورتش میکشید و برفها را پاک میکرد تا بتواند راه را تشخیص دهد. دستها و پاهایش، با آنکه چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود، از شدت سرما درد میکرد.
چند قدم آن طرفتر لکه سیاه و مبهمی روی برفها پدیدار شد. این لکه سیاه، لاشه کلاغ یخزدهای بود. حتی این لاشخورهای مقاوم و جانسخت هم در آن زمستانِ بینهایت سرد، میمُردند؛ یعنی از گرسنگی میمُردند، چون لاشه جانوران چنان یخ میزد که حتی کلاغها هم نمیتوانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند. تن هروترود از تماشای این منظره لرزید؛ بر سرعت گامهایش افزود.
دانلود فایل ها
نمایش لینک های دانلود غیر مستقیم
زمان انتظار: 84 ثانیه .
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه