معرفی کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم:
کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم بر اساس داستانهایی از موفقیت و شکست نوشته شده است. داستانهایی که نویسنده در کلاسهای درس خود به عنوان استاد دانشگاه و پیش از آن به عنوان پژوهشگر، کارآفرین و مشاور مدیریتی تجربه کرده است و داستانهایی که کارآفرینان، مربیان، مدیران و…. برای او تعریف کردهاند
فصلهای این کتاب طوری طراحی شدهاند که شما را به چالش بکشند تا خودتان و دنیا را با نگاهی تازه ببینید. ایدههای سرراست هستند؛ اما لزوماً شهودی نیستند.
آنچه در بخشی از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم :
پس چطور میفهمید که چه زمانی رها کنید و چه زمانی بر حل مشکل پافشاری کنید؟ این همیشه چالش بزرگی است که تمایل خود به انجام کاری را از احتمال شدن یا نشدن آن جدا کنید. البته هرچه بیشتر روی پروژهای انرژی و زمان صرف کنید، احتمالِ بیشتری برای موفقیت هست؛ اما برخی تلاشها هرگز به نتیجه نمیرسند، مهم نیست چقدر زمان، پول یا زحمت به آن تزریق شود. علمیترین جوابی که من پیدا کردهام این است که به ندای درونیِ خود گوش دهید و به گزینههای دیگر توجه کنید. اساساً باید با خودتان روراست باشید. آیا آنقدر تحمل و بردباری دارید که از دل مشکلات پیش رویتان نقب بزنید تا به نتیجهای موفق برسید، یا ترجیح میدهید مسیر دیگری در پیش بگیرید؟
اگر تصمیم به ترک کردن گرفتید مطمئن شوید که آن را درست انجام دهید. این یعنی گفتنش از انجامش راحتتر است. من افرادی را دیدهام که بهزیبایی و موقرانه ترک میکنند و بقیه آنقدر ناشیانه و بد که چالهٔ عظیمی پشتسر خود به جا میگذارند. همانطور که در فصل هشت بهتفصیل بحث میشود، احتمال دارد بارهاوبارها و غالباً بهصورت غیرمنتظره، در زندگی خود به یک نفر برخورد کنید. تنها همین دلیل کافی است که وقتی کاری را ترک میکنید، آن را با فکر و دقت دربارهٔ عواقبی که برای اطرافیانتان دارد انجام دهید.
مشخصات کتاب :
نویسنده : تینا سیلیگ
مترجم : مینا صفری
انتشارات : میلکان
تعداد صفحات : 196 صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه