ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب اسیاب کرانه فلاس

 

 

معرفی کتاب آسیاب کرانه فلاس

کتاب آسیاب کرانه فلاس داستانی از جورج الیوت، با ترجمه لیدا طرزی است. این داستان درباره مضامین مختلفی از جمله عشق و گذر از آن، جنگیدن با جبرگرایی و انتخاب اراده آزاد، حمایت خانواده و درگیری‌ها و مشکلات مختلف و … است.

جورج الیوت که نام مستعار ماری آن ایوانس است، یکی از مشهورترین نویسندگان دوره ویکتوریایی است. این کتاب اولین بار در سه جلد در سال ۱۸۶۰ منتشر شد و در حقیقت این اثر خلاصه‌ای جذاب از آن رمان است.

 

بخشی از کتاب آسیاب کرانه فلاس

آقای تولیور بعد از دل دل کردن فراوان برگشت سمت مهمانش و آرام گفت: «یک حرف مهم داشتم. درباره تام است.»

آقای رایلی مثل همیشه آرام و خونسرد نگاهش کرد و گفت: «آهان» مگی که کنار آتش روی چهارپایه نشسته بود با شنیدن اسم تام گوش تیز کرد، او همیشه به اسم تام حساس بود.

آقای تولیور ادامه داد: «می‌دانی، می‌خواهم بگذارمش یک مدرسه جدید. یک مدرسه درست و حسابی که ازش یک دانشمند بسازند.»

آقای رایلی گفت: «خوب است. هیچ‌کس بی‌تحصیلات به هیچ جا نمی‌رسد. حتی اگر بخواهد آسیابان یا کشاورز خوبی بشود باید تحصیلات داشته باشد.»

آقای تولیور گفت: «مسئله همین است دیگر. من نمی‌خواهم پسرم آسیابان یا کشاورز بشود. اگر آسیابان یا کشاورز بشود اختیار همه چیز را از من می‌گیرد. همان بهتر که درس بخواند و تاجر بشود و برای خودش خانه و کاشانه‌ای دست و پا کند و مرا سر پیری آواره نکند. بعد از آنکه مُردم بالاخره ارث و میراثم به او می‌رسد. نمی‌خواهم قبل از مرگ خوار و خفیف بشوم.»

مگی با شنیدن نگرانی‌های پدرش از جا پرید و کتاب قطوری که روی دامنش بود به زمین افتاد. دوید و میان زانوهای پدرش نشست و گریان فریاد زد، «پدر، تام هیچ‌وقت چنین کاری با شما نمی‌کند. من می‌دانم نمی‌کند.»

آقای تولیور خندید و به آقای رایلی گفت: «می‌بینی همه چیز را درک می‌کند. تازه کتاب خواندنش را ندیدی. همیشه سرش توی کتاب است. ولی خوب نیست. زن را چه به هوش و ذکاوت؟ هوش زیاد برای زن دردسر است. بهتر از آدم‌بزرگ‌ها کتاب می‌خواند و می‌فهمد.»

صورت مگی سرخ و سفید شد. فکر کرد الان آقای رایلی به یک چشم دیگر به او نگاه می‌کند. آقای رایلی کتابی را که از دامن مگی افتاده بود برداشت و ورق زد و گفت: «بیا، ببینم عکس‌های این کتاب چه می‌گوید؟»

مگی فوراً رفت کنار آقای رایلی و به عکس کتاب اشاره کرد و گفت: «این پیرزنه که توی آب است جادوگر است. گذاشته‌اندش داخل آب که بفهمند جادوگر است یا نه. اگر شنا کند جادوگر است، ولی اگر غرق بشود و بمیرد بی‌گناه است. او بی‌گناه است. جادوگر هم نیست، فقط دیوانه است. ولی بعد از مردنش این حرف‌ها به چه دردش می‌خورد؟ هیچی. فقط می‌رود بهشت. این مرد بدترکیبی هم که این گوشه عکس دست به کمر ایستاده شیطان است که خودش را به صورت یک آهنگر درآورده و کارهای بد به مردم یاد می‌دهد.»

آقای تولیور که با دقت گوش می‌کرد فریاد زد: «این دیگر چه کتابی است که این بچه می‌خواند؟»

آقای رایلی هم جواب داد: «تاریخِ ابلیس دانیل دوفو. ولی این کتاب‌ها برای دختری به سن مگی مناسب نیست. تولیور، این کتاب را از کجا آورده‌ای؟ دخترم این کتاب‌ها به درد تو نمی‌خورد. این را بگذار کنار و کتاب‌های بچگانه بخوان.»

مگی که احساساتش جریحه‌دار شده بود گفت: «می‌دانم خواندن این کتاب خوب نیست، ولی من عکس‌هایش را دوست دارم و خودم برای آنها قصه می‌سازم.»

آقای تولیور که دیگر کم‌کم داشت از کوره در می‌رفت گفت: «خب دیگر، دخترم. کتاب را بگذار کنار و برو کنار مادرت بنشین. واقعاً که بچه‌ها از کتاب بیشتر چیزهای بد یاد می‌گیرند تا چیزهای خوب.»

مگی کتاب را بست، ولی پیش مادرش نرفت، بلکه رفت پشت صندلی پدرش و شروع کرد به بازی کردن با عروسکش. آقای تولیور به دوستش گفت: «حیف که پسر نیست وگرنه یک وکیل درست و حسابی از آب در می‌آمد. آن وقت آن پسره…»

آقای رایلی گفت: «ولی تام هم کودن نیست.»

«کودن نیست، ولی خوب کتاب نمی‌خواند و هجّی کردنش هم ضعیف است و در برابر غریبه‌ها خجالتی است و برعکسِ خواهرش هیچ‌وقت حرف‌های قلنبه‌سلنبه نمی‌زند. برای همین می‌خواهم بفرستمش مدرسه تا خواندن و نوشتن یادش بدهند و بتواند سری توی سرها در بیاورد.»

آقای رایلی گفت: «آره، اگر پولت را خرج تحصیلش کنی بهتر از این است که برایش ارث بگذاری. من به هیچ‌کدام از دوست و آشناهایم توصیه نمی‌کنم پسرهایشان را بفرستند مدرسه معمولی. ولی اگر کسی بخواهد پسرش عالی تحصیل کند و هم‌سنگ استادش بشود، آن هم استاد درجه یک، اگر کسی بخواهد، من آن استاد درجه یک را می‌شناسم. من این پیشنهاد را به هر کس نمی‌دهم، ولی به تو می‌دهم، تولیور.»

 

مشخصات کتاب اسیاب در کرانه فلاس

نویسنده : جورج الیوت

مترجم : لیدا طرزی

انتشارات : کتاب نیستان

تعداد صفحات : 208 صفحه


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : shohrehqafouri

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار