ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب الکترونیک خوشی های زندگی

 

معرفی کتاب خوشی های زندگی :

خوشی های زندگی درباره محافل ادبی لندن در میان دو جنگ است و تاکید آن بر آزادی‌های فردی است. سامرست موآم مخاطبان را در این کتاب با رزی آشنا می‌کند؛ جذاب‌ترین شخصیت زن در ادبیات سده بیستم.

او مخاطبانش را با زندگی ادوارد دریفیلد آشنا می‌کند که در کنار رزی، همسر فوق‌العاده‌اش زندگی می‌کند. او معنای خوشبختی را پیدا کرده است. رزی، به آلوری کی‌‌یر که نویسنده‌ای جوان ولی مشهور است اجازه می‌دهد تا زندگی‌‌نامه رسمی ادوارد دریفیلد را همچون داستانی پر‌فروش بنویسد…

موآم درباره نوشته شدن این داستان و خلق شخصیت رزی اینطور گفته است: «وقتی به‌فکر نوشتن این داستان افتادم ابتدا قصدم نوشتن داستانی کوتاه بود نه بلند. فکری را که در سر می‌پروراندم به این نحو یادداشت کردم: «از من خواسته شده خاطراتم را از نویسنده‌ای معروف که دوست دوران نوجوانی‌ام بود و با همسر عامی و بسیار بی‌وفایش در دابلیو زندگی می‌کرد بنویسم…»

مدت‌های مدید شخصیت رزی را در ذهن می‌پروراندم. سال‌ها بود که قصد داشتم در باره‌اش بنویسم ولی موقعیت پیش نیامده بود؛ نمی‌توانستم زمینه‌ای فراهم کنم که رزی در آن خودنمایی کند و کم کم این فکر در من قوت گرفت که هیچ وقت هم موفق نخواهم شد. دیگر اهمیتی به این مطلب ندادم…»

 

 

بخشی از کتاب خوشی های زندگی :

تجربه نشان داده که وقتی کسی به شما تلفن می‌زند و در نبودتان پیغام می‌گذارد که چون کاربسیار مهمی پیش آمده به محض آمدن با او تماس بگیرید، اغلب این کار برای او مهم‌تر است تا برای شما. چرا که اگر مردم بخواهند هدیه‌ای به شما بدهند یا لطفی در حقتان بکنند، غالبا ظرفیت معقولی برای صبر کردن دارند. روی همین حساب وقتی به خانه استیجاری‌ام برگشتم و از صاحبخانه‌ام دوشیزه فلوز شنیدم که آقای آلروی کی‌یر تقاضا کرده که به‌محض آمدن با او تماس بگیرم و از آنجا که تا پیش از آماده شدن برای شام، تنها به‌اندازه صرف یک نوشیدنی و کشیدن یک نخ سیگار و خواندن روزنامه‌ام وقت داشتم، احساس کردم می‌توانم بی کمترین نگرانی تقاضایش را ندیده بگیرم.

خانم فلوز پرسید. «این همان نویسنده نیست؟»

«چرا.»

خانم فلوز نگاه محبت‌آمیزی به تلفن کرد و پرسید: «شماره‌اش را بگیرم؟»

«نه، متشکرم.»

«اگر دوباره زنگ زد چه بگویم؟»

«از او بخواهید پیغامش را بگذارد.»

«بسیار خوب آقا.»

دوشیزه فلوز لب ورچید. بطری خالی سودا را برداشت و برای اطمینان از پاکیزگی اتاق، با یک نگاه براندازش کرد و بیرون رفت. خانم فلوز رمان‌خوان حرفه‌یی بود. مطمئن بودم که همه کتاب‌های روی را خوانده بود و ناخشنودی‌اش از بی‌تفاوتی من نسبت به روی نشان می‌داد که از خواندن آ‌ن‌ها لذت برده است. شب که به خانه برگشتم دستخط واضح و خوانای خانم فلوز را روی بوفه دیدم:

آقای کی‌یر دو بار زنگ زدند. می‌توانید فردا ناهار را با ایشان صرف کنید؟ اگر نه، چه روزی‌برایتان‌مناسب است؟

ابرویم را بالا بردم. آخرین باری که روی را دیدم سه ماه پیش در یک مهمانی، آن هم فقط چند لحظه بود. مثل همیشه رفتارش بسیار دوستانه بود و هنگام خداحافظی از این‌که به ندرت همدیگر را می‌دیدیم، اظهار تأسف کرد و گفت: «لندن افتضاح است، آدم اصلاً برای دیدن دوستانش وقت ندارد. چطور است هفته دیگر با هم ناهاری بخوریم، موافقی؟»

جواب دادم. «بله.»

«به ‌محض رسیدن به خانه دفترم را نگاه می‌کنم و با هم قرار می‌گذاریم.»

«باشد.»

بیست سالی بود که روی را می‌شناختم و می‌دانستم که همیشه دفتر یادداشت کوچکی در جیب بالایی سمت چپ جلیقه‌اش دارد که قرارهایش را توی آن می‌نویسد؛ بنابراین وقتی دیگر خبری از او نشد تعجب نکردم. حالا هم نمی‌توانستم خودم را راضی کنم که بنده نوازی‌اش بی دلیل باشد. پیپ پیش از خواب را که می‌کشیدم، همه دلایل ممکن را برای این دعوت ناهار، در ذهنم زیر و رو کردم. امکان داشت یکی از هوادارانش از او خواسته باشد مرا به او معرفی کند، یا یک سردبیر آمریکایی که چند روزی درلندن اقامت دارد خواسته است که از طریق او با من آشنا شود: ولی نمی‌توانستم با این تصور که دوست قدیمی‌ام جوری از ترفند تهی شده که نمی‌تواند از عهده چنین موقعیت‌هایی برآید، در حقش کم‌لطفی کرده باشم. به علاوه قرار بود خودم روزش را تعیین کنم، پس امکان این‌که بخواهد مرا به کسی معرفی کند بسیار اندک بود.

هیچ کس مثل روی در رفاقتش با نویسنده‌ای که در اوج شهرت بود، صداقت نداشت، از سوی دیگر وقتی محبوبیت همین نویسنده به علت کم کاری، شکست، یا شهرت کسی دیگر رنگ می‌باخت، هیچ کس نمی‌توانست به اندازه روی با او سرد برخورد کند. هر نویسنده اوج و فرودی دارد و من نیز خوب می‌دانستم که در حال حاضر در اذهان عمومی جایی نداشتم. بدیهی بود که با آوردن بهانه می‌توانستم بی‌آن‌که توهینی به روی کرده باشم از قبول دعوتش سر باز زنم، هر چند آدم با پشتکاری بود و می‌دانستم که اگر به دلیلی تصمیم گرفته مرا ببیند هیچ چیزی جز یک «برو گمشو» رک و پوست کنده نمی‌توانست منصرفش کند. ولی حس کنجکاوی خودم هم تحریک شده بود. از این گذشته از او خوشم می‌آمد.

 

 

مشخصات کتاب خوشی های زندگی :

نویسنده : ویلیام سامرست موام

مترجم :زهرا تابشیان

انتشازات : نیکو نشر

تعداد صفحات : 268 صفحه


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : shohrehqafouri

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار