معرفی کتاب بهشت برین حقیقت دارد
کتاب بهشت برین حقیقت دارد نوشته ی ایبن الکساندر است که در ایران با ترجمه ی متفاوت و زیبای محمود دانایی از سوی انتشارات پندار تابان به چاپ و نشر رسیده است.ایک کتاب دررابطه با یک تجربه نزدیک به مرگ الکساندر است این کتاب در تغییر سبک زندگی و نوع نگاه شما به جهان بسیار موثر است.این گکتاب برای تمام انهایی که میخواهند واقعیت هایی درباره ی جهان پس از مرگ بدانند فوق العاده است.
بخشی از کتاب بهشت برین حقیقت دارد
به طور ناگهانی بیدار شدم، در تاريكي اتاق خوابمان به ساعتی كه روي ميز كوچك كنار تختخواب بود و عددهاي قرمز رنگش ميدرخشيد خيره شدم؛ ساعت ۴:۳۰ صبح بود، يك ساعت قبل از موقعي كه معمولاً از خواب بيدار ميشدم تا بتوانم پس از هفتاد دقيقه رانندگي از منزلمان واقع در لینچبرگ ویرجینیا بدون تأخير به محل كارم در «بنياد جراحياولتراسوند شهر شارلوتزويل» برسم. همسرم هالي هنوز در كنارم کاملاً خواب بود.
پس از تقريباً بيست سال زندگی و اشتغال به كار دانشگاهي و جراحي مغز و اعصاب در شهر بوستون، دو سال پیش، سال ۲۰۰۶، با هالي و افراد خانوادهمان به مناطق كوهستاني ايالت ويرجينيا نقل مكان كرده بوديم. من و هالي در اكتبر ۱۹۷۷، حدود دو سال بعد از آنكه هر دو دورهی لیسانس را تمام كردهبوديم، با هم آشنا شديم. هالی در آن زمان مشغول گذراندن دورهي فوق ليسانس در رشتهي هنرهاي زيبا بود و من هم تازه تحصيل در دانشكدهي پزشكي را شروع كرده بودم. در آن زمان هالي و ویک، هماتاقی دوران دانشگاهم، به تازگی با هم آشنا شده بودند. يك روز ویک، هالي را به من معرفي کرد – شايد با این کار ميخواست او را به رُخم بكشد و پُز بدهد. موقع خداحافظي رو به هالي كردم و گفتم: هر وقت دلت خواست ميتواني باز هم به ديدنم بيايي، راستي … مجبور نيستي كه ويك را هم با خودت بياوري!
بعد از آن، در ابتدای شروع دوستیمان هالی و من براي شركت در يك مهماني در شهر شارلوت واقع در ايالت كاروليناي شمالي دو ساعت و نيم رانندگي کردیم. اتفاقاً هالي لارنژيت داشت و تقريباً ۹۹ درصد مسیر رفت و برگشت را من حرف زدم، البته كار سختي نبود! رابطهي ما به همین ترتیب ادامه پيدا كرد تا اینکه در ژوئن ۱۹۸۰ در كليساي سنت توماس در شهر ويندسور در ايالت كاروليناي شمالي با هم ازدواج كرديم. پس از مدت كوتاهي، آپارتماني در يك ساختمان بلند چندين طبقه به نام رویال اوکس (بلوط سلطنتي) در شهر دورهام اجاره كرديم كه به محل كارم در بخش جراحي بيمارستان وابسته به دانشگاه دوك نزديك باشم. آپارتمانمان از هيچ نظر سلطنتي نبود و ضمناً اثری از درختهاي بلوط هم ديده نميشد! وضع ماليمان هم چندان تعريفي نداشت، اما آن قدر مشغول بوديم و آن قدر از بودن با يكديگر لذت ميبرديم كه اصلاً نگران وضع ماليمان نبوديم. يكي از اولين تعطیلاتمان را در فصل بهار به مناطق ساحلي كاروليناي شمالي رفتیم. روزها در كنار ساحل به اين طرف و آن طرف ميرفتيم و شبها هم درون چادر ميخوابيديم. در آن فصل و در آن حوالي، حشرات موذي فراوان بودند و چادرمان هم آن قدر مجهز نبود كه ما را از گزند نيش آنها مصون نگهدارد. اما حتي اين وضعيت هم مانع نميشد كه از آن سفر لذت نبريم. به ياد دارم يك روز بعد از ظهر برای شنا به نزديكي شهر اكراكوك، رفته بوديم. آنروز روشي را براي صيد خرچنگهاي پوسته آبي، كه در اطراف پاهايم به اين طرف و آن طرف ميرفتند، پيدا كردم. آنشب، تعداد زيادي از آنها را به مُتلِ پوني آيلند محل اقامت بعضي از دوستانمان بردیم و روي اجاق گاز كباب كرديم. تعداد آنها به حدي بود كه كسي گرسنه نماند! با وجود صرفهجويي زیاد، طولی نكشيد كه موجودي نقديمان به حد نگران كنندهاي كم شد. يك شب از روی هوس تصمیم گرفتیم با بيل و پَتي ويلسون که از صمیمیترین دوستانمان بودند برویم بینگو بازی کنیم. بيل حدود ده سال بود كه هر پنجشنبه شب، در تمام طول تابستان، بينگو بازي ميكرد و حتي يك مرتبه هم نبرده بود. اما آنشب اولين باری بود که هالی بينگو بازی میکرد. نميدانم اسمش را خوششانسي ناشيها بگذاريم يا خواست الهي، اما در هر صورت هالي دويست دلار برنده شد كه براي ما مثل این بود که پنج هزار دلار برده باشیم. این پول سبب شد كه بتوانيم با آرامش خاطر بیشتری تعطيلاتمان را ادامه دهيم.
مشخصات کتاب بهشت برین حقیقت دارد
نویسنده : ایبن الکساندر
مترجم : محمود دانایی
انتشارات : پندار تابان
تعداد صفحات : 216 صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه