ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب دانوب خاکستری

 

معرفی کتاب دانوب خاکستری

کتاب دانوب خاکستری نوشته ی غاده السمان است که توسط نرگس قندیل زاده ترجمه و از سوی انتشارات ماهی به چاپ و نشر رسیده است.او در این داستان‌ها از زخم جنگ شش روزه میان اسرائیل و کشورهای مصر و سوریه و اردن و تاثیر آن بر زندگی زنان و مردان نوشته است. در ماه ژوئن سال ۱۹۶۷، بین اعراب (کشورهای مصر، اردن و سوریه) و اسرائیل جنگی رخ داد که شش روز طول کشید. این جنگ با پیروزی اسرائیل به پایان رسید. اما جراحتی عمیق بر جان جهان عرب گذاشت این جراحت نیز مثل اثر هر رخداد عظیم دیگری در ادبیات، تاثیر خود را بر ادبیات جهان عرب نشان داد و در میان داستان‌ها و شعرهای نویسندگان و شاعران نمود پیدا کرد. غاده السمان نیز مانند هر فرد تاثیرپذیر دیگری، به خوبی توانسته است جای این زخم را در داستان‌هایش نشان دهد.

 

 

بخشی از کتاب دانوب خاکستری

ژوئن ۱۹۶۷ بود و من در یکی از رادیوهای عربی کار می‌کردم. می‌گفتند میان مجریان رادیوهای عربی، من بهترین صدا را دارم. همه آنچه می‌دانم این است که هرگز به میکروفون توجهی نداشتم و وقتی نور قرمز در استودیو روشن می‌شد تا بدانم صدایم پخش می‌شود، حس می‌کردم پرده میان من و میلیون‌ها شنونده کنار رفته است. همیشه دیوار شیشه‌ای میان استودیوی پخش و اتاق کارگردانان و صدابرداران را مانند دیوار شیشه‌ای زیردریایی می‌دیدم که آن سویش میلیون‌ها چهره کوچک، با چشمان باز و کنجکاو و نگاه‌های کودکانه، گوش‌های خرگوشی‌شان را به شیشه چسبانده‌اند. آنان را دوست می‌داشتم و برایشان شعرهای زیبا و خبرهای تلخ و شیرین می‌خواندم. همواره احساس خوب پستچی درستکاری را داشتم که شبانه‌روز میان کلبه‌های روستایی آمدوشد دارد تا خبرها را، چه تلخ و چه شیرین، به مردم برساند.

تا این‌که آن شب شوم فرارسید… خدایا، هشتم ژوئن بود یا نهم؟

ولی چرا می‌گویم شوم؟ زیرا آن روز بود که دریافتم در چه گردابی از واقعیت‌های هولناک و پلید دست وپا می‌زنیم و سرانمان اصرار دارند که ما خود را فاتحان قلّه‌های تاریخ و هستی بپنداریم تا آنان کرسی‌های صدارت و بهره‌کشی‌شان را حفظ کنند… آیا آن هفته را، هفته جنگ ۱۹۶۷ را، از یاد می‌برم؟ آن روز حازم به من دستور داد همه سرودهای ملی را از آرشیو موسیقی بیرون بیاورم و اشعار حماسی آماده کنم تا میان خبرها و قطعات موسیقی پخش شود.

روزهای اول، سرود «ای اعراب! عزت و سربلندی» را پخش می‌کردم. با تمام وجود خوشحال بودم و برادرم و رزمندگانمان را در آستانه ورود به نیمه اشغال‌شده قدس می‌پنداشتم.

تا صبح روز پنجم جنگ هم ابدآ به ذهنم خطور نکرد بیانیه‌هایی که با صداقت تمام برای مردم می‌خوانم دروغ است و ما داریم زهر دروغ به خوردشان می‌دهیم و حنجره من ــ حنجره مخملین من ــ ابزار جنایت است. حتی پس از دهم ژوئن، که خبر شکست همه‌جا پیچید، هرچه را حازم می‌نوشت و شکست را عقب‌نشینی می‌نامید می‌خواندم؛ همه توجیهات و رجزهایی را که گویی از رادیوی کشوری پیروز ــ و نه شکست‌خورده ــ پخش می‌شود…

و یادم هست که آن شب، با شرمندگی تمام، سرود «ای اعراب! عزت و سربلندی» را پخش کردم و دیدم آن میلیون‌ها چهره که پشت شیشه استودیو می‌آمدند تا با چشمان باز و کنجکاو و نگاه‌های کودکانه اخبار را بشنوند، چین وچروک برداشته‌اند، به قدر هزار سال پیر شده‌اند و چشمانشان… چشمانشان دیگر آن حالت کودکانه را ندارد و، مانند کاسه‌های خون، قرمز و خونین و سرشار از خشم و آتش و تهدید شده است. گوش‌های خرگوشی‌شان هم که با آرامش به شیشه استودیو می‌چسبید، گوش‌های پلنگ خشمگینی شده بود که برای مبارزه تیز شده و آماده انتقام است. صدایم از شدت شرم و ترس می‌لرزید.

رادیو را در حالی ترک کردم که هزاران سؤال در دلم می‌جوشید، اما هنوز حکومت و نظام را مقدس می‌دانستم و باور داشتم که حق همواره با وطن است و حازم تجسم زنده اقتدار نظام.

منتظر دیدار شبانه با حازم ماندم. از او پرسیدم: «چرا مردم را فریب دادیم؟ چرا بیانیه‌های دروغین پخش کردیم؟ چرا حالا بر شکست سرپوش می‌گذاریم؟ چرا…؟ چرا؟…»

بر سرم فریاد زد: «پس تو مزدوری!…»

با خشم گفتم: «چرا فکرکردن به کشور به معنای مزدوری است؟ من فکر می‌کنم، پس مزدورم؟!… چرا؟…»

بار دیگر سؤال‌هایم را با خشم تکرار کردم، ولی او پاسخی نداد و فقط دهانم را با لب‌هایش بست. چه جواب سخیفی! ولی من پذیرفتم… با حقارت زنی که دوهزار سال است زیر شن‌های صحرا زنده‌به‌گور شده و پس از دوهزار سال که با تمام خون و تمام کروموزوم‌های موروث به انتظار گذرانده، اینک خود را در آغوش مردی می‌یابد… با چنین حقارتی بدو روی آوردم… و صدای دانوب آبی می‌آمد.

 

مشخصات کتاب دانوب خاکستری 

نویسنده : غاده السمان

مترجم : نرگس قندیل زاده

انتشارات : ماهی

تعداد صفحات : 180 صفحه


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : shohrehqafouri

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار