ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب کتاب لنین

معرفی کتاب لنین

کتاب حاضر درباره زندگی، اندیشه و فعالیت‌های سیاسی ویلادیمیر لنین، نظریه‌پرداز حزب کمونیست و انقلاب کمونیسیت روسیه و بنیان‌گذار دولت اتحاد جماهیر شوروی است.

لنین فرقه کمونیستی بلشویک‌ها را بنا کرد و آن را تبدیل به حزبی کرد که زمینه‌ساز انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و ظهور اولین حکومت کمونیستی جهان شد.

لنین با رهبری‌اش روسیه را از جنگ جهانی اول نجات داد، در جنگ داخلی به پیروزی رساند و با ایجاد «انترناسیونال کمونیستی» توانست در سراسر قاره خود را ثابت کند. اتحاد جاهیر شوروی پس از آن برای سوسیالیست‌های جهان در حکم چراغ راهنمایی شد و برای لیبرال‌ها و محافظه‌کاران و سوسیالیست‌های دیگر به صخره‌ای خطرناک تبدیل شد.

 

 

بخشی از کتاب لنین

ولادیمیر اولیانف (لنین) تا سال ۱۸۸۶ که شانزده ساله شد، هیچ مشکل و مسئله قابل توجهی در رفتارهایش نداشت. والدین او به بهتر ساختن موقعیت خویش در جامعه ادامه داده بودند. آن‌ها در یک خانه بزرگ شهری در خیابان مسکو زندگی می‌کردند و ایلیا اولیانف، پدر خانواده، به منصبِ «مدیر کلی مدارس عمومی» ایالت سیمبیرسک ارتقای مقام یافته بود. ایلیا و همسرش شش فرزند داشتند که انتظار می‌رفت همگی آن‌ها در بزرگسالی مصدر مشاغل سطح بالا شوند.

اما اوضاع و احوال آن‌چنان که در ظاهر نشان می‌داد، مطلوب نبود. در غالبِ آثار مکتوب درباره زندگی لنین این واقعیت نادیده گرفته شده است که ایلیا اولیانف از دید اهالی قدرتمندتر و محافظه‌کارتر ایالت سیمبیرسک، یک شخصیت محلی بحث‌برانگیز بود. ایلیا در سال ۱۸۸۰ دوره ۲۵ ساله خدمات دولتی خود را به پایان رسانده بود. او گرچه ۴۹ سال بیش‌تر نداشت، اما بر حسب مقررات اداری مجبور بود برای تمدید قرارداد کاری‌اش، خطاب به وزارتخانه تابعه‌اش درخواست رسمی بنویسد. در صورت قبول این درخواست، ایلیا می‌توانست ابتدا یک سال و سپس پنج سال دیگر به خدمات دولتی خود ادامه دهد.  اما این احتمال هم وجود داشت که وزارتخانه با درخواست ادامه خدمت ایلیا موافقت نکند زیرا وی مواضع تندی در باره روش‌های آموزشی و تحصیلی در کشور اتخاذ و مطرح کرده بود. گلایه‌ها و نارضایتی‌های دیگری هم وجود داشت. برای مثال از ایلیا انتقاد می‌شد که وی، مثل دیگر آدم‌های متجددِ همنسلش، توجه اندکی به تعلیمات دینی در مدارس کشور نشان می‌دهد. ایلیا در واقع از برنامه درسی مصوب مدارس، که شامل آموزش اعتقادات مسیحی نیز می‌شد، تبعیت می‌کرد. اما او مخالف این بود که به کلیسای ارتودوکس اجازه داده شود که بر نحوه تدریس تعلیمات دینی در مدارس عمومی نظارت کند. ایلیا اولیانف همچنین خوشش نمی‌آمد که سیاست‌های حکومتی مربوط به تأسیس مدارس دینی کلیساها دستخوش تغییر شود. ایلیا به خاطر پافشاری بر روی این نظر خود مجبور شد خشم و ناراحتی مراجع دینی را به جان بخرد. اسقف اعظم، ای. آی. باراتینسکی۱۴۷، در سال ۱۸۸۴ با نوشتن مقاله‌ای در روزنامه محلی اخبار ایالتی سیمبیرسک به نقطه‌نظرات ایلیا اولیانف حمله کرد. چنین مسائلی هیچ کمکی به بهبودِ وضعِ سلامتی ایلیا نمی‌کرد. او حالا بسیار بیش‌تر از گذشته بیمار می‌شد و دوره‌های بیماری‌اش هم طولانی‌تر می‌شد. ایلیا که زمانی امیدوار بود تا هنگام فرارسیدن سن طبیعی بازنشستگی‌اش قادر به‌کار باشد، حالا به واسطه بیماری‌های پیاپی‌اش این امید را از دست داده بود.

خوش‌ترین اوقات ایلیا زمانی بود که او می‌توانست برای انجام کارهای اداری‌اش به گوشه و کنار ایالت سیمبیرسک سفر کند. آخرین سفر او از این دست، به منطقه سیزران۱۴۸، در یکصد و پنجاه کیلومتری شهر سیمبیرسک، در اواسط دسامبر سال ۱۸۸۵ بود. آنا، بزرگ‌ترین فرزند ایلیا، در سیزران به پدرش ملحق شد. آنا برای شرکت در مراسم کریسمس و دیدار خانواده‌اش، از سن‌پترزبورگ به سیمبیرسک سفر کرده بود. او از مدتی پیش مشغول تحصیل در دوره‌های آموزشی‌ای بود که به‌تازگی برای تربیت معلمان زن در سن‌پترزبورگ دایر شده بود. پدر و دختر به اتفاق هم از سیزران به خانه برگشتند تا شاهد تلاش بقیه اعضای خانواده برای برپایی مراسم کریسمس باشند. ایلیا باید یک گزارش سالانه در باره وضع کلی آموزش و پرورش در ایالت سیمبیرسک تهیه می‌کرد لذا وی با شتابی تب‌آلود اغلب اوقات خود را در آن چند روز باقیمانده به کریسمس صرف نگارش و تکمیل این گزارش کرد.

الکساندر، پسر بزرگ خانواده، که در سال ۱۸۸۳ وارد «دانشگاه سن‌پترزبورگ» شده بود و در دانشکده ریاضیات و فیزیک این دانشگاه درس می‌خواند، مجبور به بازگشت به خانه برای گذراندن تعطیلات در کنار خانواده‌اش نشده بود. چنین چیزی در خانواده اولیانف عجیب و نامعمول نبود. الکساندر دست به نقد دانشجوی درخشان و آتیه‌داری به شمار می‌رفت. الکساندر در نامه‌ای به پدر و مادرش توضیح داده بود که او باید در اواسط دسامبر امتحان جانورشناسی و در اواسط ژانویه سال بعد امتحان شیمی آلی بدهد لذا قادر نیست برای تعطیلات کریسمس به خانه برگردد. الکساندر در نامه‌اش هیچ تأسفی از این بابت ابراز نکرده بود. او می‌دانست که پدر و مادرش آرزو دارند که وی در آینده استادِ دانشگاه شود و به همین خاطر هم آن‌ها با تمایلِ وی برای اجتناب از بروزِ وقفه در روند تحصیلات دانشگاهی‌اش موافق هستند. و حقیقتآ هم سفر از سن‌پترزبورگ به سیمبیرسک چندین روز طول می‌کشید. شبکه راه‌آهن کشوری هنوز به سیمبیرسک گسترش نیافته بود و در زمستان‌ها (ایام کریسمس) امکان استفاده از کشتی بخار به دلیل یخ بستن رود ولگا فراهم نبود. الکساندر تحت چنین شرایطی نمی‌توانست در طول راه مطالعه کند و خود را برای امتحانات دانشگاهی‌اش آماده کند. در خانه اولیانف‌ها، وظیفه سازماندهی امور کریسمس برعهده مادر خانواده، ماریا الکساندرونا، بود. چهار فرزند کوچک‌تر خانواده ــ ولادیمیر، اولگا، دمیتری و ماریا ــ مدرسه را تمام کرده و مشغول گذراندن تعطیلات بودند. در اتاق نشیمن خانه یک درخت کاج برپا و کارت تبریک‌های دست‌ساز نقاشی‌شده به آدرس‌های مورد نظر ارسال شده بود؛ کادوها را هم از قبل خریداری و بسته‌بندی کرده بودند. اعضای خانواده در روز کریسمس به کلیسای جامع سنت نیکولاسِ سیمبیرسک رفتند.

اما حالِ ایلیا اولیانف خوب نبود. او در دهم ژانویه ۱۸۸۶ بدجوری به سرفه افتاد. ایلیا روز بعد، موقعی که چند میهمان برای صرف چای در خانه‌اش به سر می‌بردند، نتوانست به آن‌ها ملحق شود. اعضای خانواده پیش خود خیال می‌کردند ایلیا رودل کرده و به‌زودی مشکلش برطرف می‌شود. آنا، دختر خانواده، بی‌هیچ نگرانی و دغدغه‌ای در باره برنامه‌های آتی خود در سن‌پترزبورگ و تحصیلاتش در دوره‌های تربیت معلم که به تازگی برای زن‌ها تأسیس شده بود، حرف می‌زد. خود ایلیا هم عزمش را جزم کرده بود تا به محض پایان تعطیلات به سر کار اداری‌اش بازگردد. هوا در بیرون خانه خیلی سرد بود؛ برف روی زمین نشسته بود. ایلیا حاضر نبود از شتابِ کاری‌اش کم کند. او در روز دوازدهم ژانویه، با وجودی که هنوز احساس کسالت می‌کرد، ترتیبی داد تا با یکی از بازرس‌های زیردستش، وی. ام. استرژالکوفسکی، ملاقات کند.

آن‌ها تا ساعت دو بعدازظهر به اتفاق هم روی موضوعات اداری کار کردند. ایلیا بعد از رفتن استرژالکوفسکی نزد خانواده‌اش برگشت تا ناهار بخورد اما حالش به قدری بد بود که نتوانست چیزی بخورد. اعضای خانواده مشغول صرف غذا بودند که ناگهان ایلیا در آستانه در ظاهر شد. او با چشمانی خیره تک تک اعضای خانواده‌اش را از نظر گذراند. بچه‌های ایلیا بعدآ این صحنه را به حساب این گذاشتند که پدرشان در آخرین لحظات حیات می‌خواسته برای آخرین بار اعضای خانواده‌اش را ببیند و به نوعی با آن‌ها خداحافظی کند. ایلیا پس از انجام این «خداحافظی خاموش»، بی‌هیچ حرفی به سادگی به اتاق مطالعه‌اش بازگشت.

 

 

مشخصات کتاب لنین 

نویسنده : رابرت سرویس

مترجم : بیژن اشتری

انتشارت : ثالث

تعداد صفحات : 696 صفحه


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : shohrehqafouri

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار