معرفی کتاب چشم هایت
کتاب چشم هایت نوشته ی سیر سدریک است که در ایران با ترجمه ی روان و زیبای اریا نوری به چاپ و نشر رسیده است که از سوی انتشارات البرز به چاپ و نشر رسیده است.نسخه صوتی این کتاب نیز با گویندگی آرمان سلزان زاده در دسترس است که از سوی آوانامه منتشر شده است.
بخشی از کتاب چشم هایت
آن شب نیز توما خوابش نمیبرد. تا جایی که میتوانست، بر روی تخت در کنار سوفی دراز کشید. امیدوار بود اگر از جایش بلند نشود، خواب به سراغش بیاید. ولی فایدهای نداشت. آن شب نیز، همچون همهشبهای دیگر، قرار نبود بخوابد. آن شب نیز قرار بود در آشفتگی به سر شود. از وقتیکه وارد بستر میشد و تنش با ملافهها تماس پیدا میکرد، میدانست که نمیتواند بخوابد. حتی حضور سوفی در تخت نیز او را عصبانی میکرد. سوفیای که با دستهایی گرهکرده به خوابرفته بود. بدن توما داغ شده بود، آنهم از شدت عصبانیت و او میدانست نمیتواند آن را مهار کند.
آن شب نیز بحثشان شده بود. نزدیک به دو سال میشد که باهم بودند. همدیگر را در مهمانی جشن تولد دوستی مشترک ملاقات کرده و خیلی زود به سمت هم کشیده شده بودند. از آن زمان به بعد، دیگر از هم جدا نشده بودند. توما با همان نگاه اول عاشقش شده بود؛ عاشق صورت مثلث گونهاش، طرهی زیبای موهایش، چهرهی متفکر و، درنهایت، خندههای از ته دلش.
اینطور به نظرش رسیده بود که با نگاهی ساده میتوانستند همدیگر را درک کنند و اينکه برای همدیگر ساختهشده بودند. توما در نخستین روزهای آشناییاش با سوفی گمان میکرد خوشبختیاش تضمینشده خواهد بود. ولی باگذشت زمان، بیآنکه خودشان متوجه باشند، بهتدریج از هم فاصله گرفته بودند. اکنون نیز چندهفتهای میشد که توما صدای خنده سوفی را نشنیده و درخشش چشمانش را ندیده بود. سوفی دیگر خشم و عصبانیت خود را نه متوجه بانک دارها، سرمایهدارها، دزدها و ظالمان، که متوجه توما میکرد. در مورد کارهایی حرف میزد که توما باید میکرد و نکرده بود و در مورد قولهایی که به آنها عمل نشده بود. کوچکترین بحثی میانشان، سرانجام به گریه و دادوفریاد سوفی تبدیل میشد. مانند آن شب که بحثی بیمورد درباره مقصدشان برای تعطیلات بعدی کرده بودند. توما نمیدانست چه چیزی باعث شده بود کارشان به آنجا بکشد. فقط این اشتباه را کرده و گفته بود که آن سال ازنظر مالی توانایی سفر به دریا را ندارند. سوفی نیز خیلی سریع خشمگین شده و توما را متهم به این کرده بود که صبح تا شام مانند فردی بهدردنخور پشت رایانهاش نشسته و هیچ کار بهدردبخوری نمیکند. حتی حاضر نمیشود شغلش را عوض کند تا بتواند نیازهای او را پاسخ گوید. توما نیز، همچون هميشه، هیچ حرفی برای گفتن پیدا نکرده بود.
مشخصات کتاب چشم هایت
نویسنده : سیر سدریک
مترجم : آریا نوری
انتشارات : البرز
تعداد صفحات : 480 صفحه
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه