♥♥ یک عاشقانه ی آرام ♥♥
◊ به قلم نادر ابراهیمی ◊
نویسنده ی محبوب و معاصر یعنی نادر ابراهیمی تا کنون کتب بسیاری را به چاپ و نشر رسانده است.
اما کتاب یک عاشقانه ی آرام از برترین کتاب های وی طی 40 سال اخیر سال است.
رمان یک عاشقانه ی آرام دررابطه با زوجی است که مرد سعی دارد با فرستادن نامه های عاشقانه برای همسرش ، از روزمرگی زندگی جلوگیری کند.
این کتاب در حال و هوای سال 57 و انقلاب ایران است که مردی گیلانی و اهل سیاست دلباخته دختری آذری و انقلابی به نام عسل میشود.
مرد معلم ادبیات است و مخالف سرسخت رژیم ، دخترک هم که یک انقلابی پرشور بود موجب میشود که این زوج زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کنند.
در این کتاب از اوج عشق و احساس در سخت ترین شرایط زندگی سخن گفته شده است که نادر ابراهیمی با توصیف های زیبا و به جا موجب نگرش های مثبت به زندگی میشود.
در کتاب یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی خالق گفتگو های قشنگ و جذابی شده است که خواننده را مجاب به ساعتها فکر کردن میکند.
یک عاشقانه ی آرام اولین بار در سال ۱۳۵۷ منتشر شد و دلیل شهرت این کتاب رمان-شعر بودن آن است. نادر ابراهیمی ازجمله معدود افرادی است که توانسته این سبک را به نگارش درآورد.
فصول کتاب یک عاشقانه ی آرام :
فصل اول: پیش از آن واقعه بزرگ
فصل دوم: در قلب آن واقعه
فصل سوم آن سوی واقعه
جملاتی از این رمان یک عاشقانه آرام :
نمیشود که بهار از تو سبزتر باشد
گل از تو گلگونتر
امید، از تو شیرینتر
نمیشود پاییز
فضای نمناک جنگلیاش
برگهای خستهی زردش
غمگینتر از نگاه تو باشد.
نمیشود، میدانم نمیشود آوازی
که مردی روستایی و عاشق
با صدایی صاف
در اعماق دره میخواند
در شمال شمال
رنگینتر از صدای تو باشد…
عشق به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشق به وطن ضرورت است، نه حادثه. عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه!
– هرگاه شاعری را یافتی که می گفت: (در زندگی خود دوبار عاشق شده ام بدان که هرگز عشق را تجربه نکرده است. او چیز دیگری را با عشق اشتباه گرفته است. چیزی که می تواند ده هزار بار تکرار شود. این است که می گویم خواستن هم همیشه عشق نیست!
– عاشق «شدن» مسأله ای نیست، عاشق «ماندن» مسأله ای اصلی برای ما است. بقای عشق، نه بروز عشق!
– مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود! مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود! عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنیی است که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن! تازگی ذات عشق است، و طراوت، بافت عشق! چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان «عشق» بماند؟
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه