ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی

ایران بوک – دانلود رایگان کتاب های فارسی , قیمت کتاب های فارسی – دریافت رایگان جدیدترین کتاب های ایرانی – قیمت کتاب های فارسی – فهرست کتاب ها

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز کتاب دانلود رایگان نسخه pdf کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند…

دانلود یوزپلنگانی که با من دویده اند

معرفی کتاب

یوزپلنگانی که با من دویده اند روایت ۱۰ داستان کوتاه با موضوع مرگ است که هر کدام کاملاً مجزا و با نثری خاص نوشته شده است. در این کتاب، بیژن نجدی از مرگ می‌نویسد، از جنازه‌ای که رؤیای فرزند نداشته طاهر و ملیحه است، از مرتضی می‌نویسد که به جرم کشتن یک قو از زادگاهش طرد می‌شود، از روزهایی می‌نویسد که نمی‌توان فهمید مردم چه می‌ گویند و چه می‌ خواهند. او در هر داستان به‌ شکلی متفاوت مرگ را  توصیف  می‌کند. گاهی ساده و  گاهی  پیچیده ، حس شاعرانه‌ اش را به‌ آن می‌ افزاید و شخصیت‌ها را درگیرش می‌کند. از دیگر توصیفات زیبای کتاب یوزپلنگانی که با من دویدند مرگ جوان کر و لالی به نام مرتضی است که مرحله‌به‌مرحله با پرده نمایش رستم و سهراب پیش می‌رود، اوج می‌گیرد و پایانی تلخ آن را در بر می‌گیرد. از رستم می‌گوید و از مرتضی. حوادث شاهنامه را با داستان می‌ آمیزد؛ حتی فردوسی هم بر اثر افتادن تیرک سقف سرش را بر می‌ گرداند و کمک می‌خواهد!

فهرست ده داستان این کتاب عبارت است از:

سپرده به زمین
استخری پر از کابوس
روز اسب‌ریزی
تاریکی در پوتین
شب سهراب‌کشان
چشم‌های دکمه‌ای من
مرا بفرستید به تونل
خاطرات پاره‌پاره‌ی دیروز
سه‌شنبه‌‌ی خیس
گیاهی در قرنطینه

جملاتی از متن کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند

طاهر آوازش را در حمام تمام کرد و به صدای آب گوش داد. آب را نگاه کرد که از پوست آویزان بازوهای لاغرش با دانه‌های تند پایین می‌رفت. بوی صابون از موهایش می‌ریخت. هوای مه‌شده‌ای دور سر پیرمرد می‌پیچید. آب طاهر را بغل کرده بود. وقتی که حوله را روی شانه‌هایش انداخت احساس کرد کمی از پیری تنش به آن حولهٔ بلند و سرخ چسبیده است و واریس پاهایش اصلاً درد نمی‌کند. صورتش را هم در حوله فروبرد و آن‌ قدر کنار درِ حمام ایستاد تا بالاخره سردش شد. خودش را به آینه اتاق رساند و دید که بله، واقعاً پیر شده است. (کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند – صفحه ۷)

چراغ سقف، وارونه در فنجان چای بود. قند حتی بعد از آب شدن توی دهان مرتضی، باز هم سفیدیش را داشت. همین‌طور که چای پایین می‌رفت مرتضی گلوی خودش را، قفسه سینه‌اش را، بعد یک مشت از معده‌اش را روی رد داغ چای پیدا می‌کرد. چای تمام شده نشده، مرتضی به‌خاطر سیگارش کبریت کشید و روی اولین پک، چشمهایش را بست. (کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند – صفحه ۱۸)

 

مشخصات کتاب:

نویسنده :بیژن نجدی
سال انتشار: 1373
قالب رمان : ادبی


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : shuser

بدون دیدگاه

دیدگاه شما

نظر شما:

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار