کتاب انسان در جستجوی معنا به قلم ویکتور فرانکل از جمله آثار درخشان و مشهور امریکایی است که بعد از گذشت سالها هنوز جذابیت بسیاری دارد. این کتاب گزارشی از تجربیات شخصی فرانکل است، تجربیاتی که میلیونها زندانی را در طول سالها به طور مکرر عذاب داده است.
فرانکل بنیانگذار لوگوتراپی، روانشناس و عصبشناس اتریشی، دارای مدرک دکترای اعصاب و روان از دانشگاه وین و نیز دارای دکترای افتخاری از 120 کشور دنیا است.
در بخشی از کتاب انسان در جست و جوی معنا میخوانیم:
وقتی منتظر نوبت دوش گرفتن بودیم، متوجه عریانی خودمان شدیم: بدون موهایمان، واقعاً چیزی جز پیکرهای برهنهمان نداشتیم. آنچه از ما باقیمانده بود به معنی واقعی کلمه، وجود عریانمان بود. بهعنوان رابطهای عینی با زندگیهای گذشتهمان، چه چیز دیگری برای ما باقیمانده بود؟ برای من عینک و کمربندم مانده بود که این دومی را بعدها مجبور شدم با تکهای نان معاوضه کنم. برای صاحبان فتق بند هیجان بیشتری در انتظارشان بود. آن شب زندانی ارشدی که مسئول آلونک ما بود با یک سخنرانی به ما خوشآمد گفت و قول شرف داد که کسانی که پول یا اشیاء قیمتی به فتق بندشان دوختهاند را شخصاً «از آن تیر سقف» (و آن را نشان داد) به دار میآویزد و با افتخار اعلام کرد که بهعنوان ساکن ارشد، قوانین اردوگاه این حق را به او میدهد.
تا جایی که به کفشها مربوط میشد، قضیه به همین سادگی نبود. اگرچه قرار بود آنها را نگهداریم، ولی به هر جهت آنهایی که کفشهای نسبتاً سالم و خوبی داشتند مجبور بودند آنها را تحویل بدهند و در عوض کفشهایی دریافت کنند که اندازهشان نبود. درعینحال، مخمصهی واقعی در انتظار آن عده از زندانیان بود که در اتاق انتظار به نصیحت مشفقانهی زندانیان قدیمیتر گوش کرده بودند و ساقِ نیم چکمههای خودشان را بریده و برای پوشاندن این خرابکاری، به لبهی بریدهشده صابون مالیده بودند. مثل این بود که مأموران اس اس فقط منتظر چنین عملی بودند. تمام افرادی که در مظان اتهام این جرم بودند باید به اتاقی در جوار کلبه ما میرفتند. بعد از مدتی ما دوباره صدای شلاق و فریاد ناشی از دردِ شکنجه را میشنیدیم. این بار خیلی بیشتر طول کشید.
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
بدون دیدگاه